رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر شما صاحب حقوق مادی این کتاب هستید، می‌توانید اجازه نشر رایگان نسخه الکترونیکی آن را به ما بدهید یا آن را از طریق کتابناک به فروش برسانید.
برای اطلاعات بیشتر صفحه «شرایط و قوانین فروش» را مطالعه کنید.
مرا یاد آر
امتیاز دهید
5 / 4.1
با 620 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.1
با 620 رای
رمانی عاشقانه
وقتی با زنیبل خرید از در خانه وارد شدم، مادرم با نگاهی اجمالی به اندامم ناگهان مانند برق گرفته ها بر خود لرزید و سیلی بر صورت زد و با آوایی بلند پرسید:
- پس کفشهایت کو؟
مانند گنهکاران سر بزیر انداختم و هیچ نگفتم. او که از سکوتم بیش از نداشتن کفش خشمگین شده بود دست به آسمان بلند کرد و گفت :
- خدایا یا مرگ مرا برسون یا به این دختر عقل بده!
بعد دوباره به سر تا پایم دقیقتر نگاه کرد و بار دیگر پرسید:
- کفشهایت را چه کردی؟
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
teekany
teekany
1388/09/12

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی مرا یاد آر

تعداد دیدگاه‌ها:
44
داستانش بد نبود ولی به بدترین شکل ممکن به پایان رسید. اصلا مرز واقعیت و خیال در این کتاب مشخص نیست. از خانم فهیمه رحیمی بعید بود همچین چیزی. من پیشنهاد به خوندنش نمی کنم.
(?)افتضاح تموم شد خیلی بد بود خیلی خیلی اصلا معلوم نشد چی به چیه
درکل خوب بود ولی اخرش خیلی مبهم بود اگه کیان الهامو دوست داشت چرا بهش پیشنهاد طلاق توافقی داد وچرا ازش بچه دار شد و بچه اخر داستان مال کیه
من هنوز نخوندم میشه 1کی بیشتر داستان رو توضیح بده؟؟:stupid:
اخرش چي شد؟؟؟؟؟؟؟؟:-(:-(:-(:stupid::stupid::stupid:
اين داستان خيلي با سبك نوشتاري خانم فهيمه رحيمي فرق داشت. اصلا متوجه نشدم أخر داستان جي شد .
اولش خوب بود ولي .... از آخرش چيزي نفهميدم :stupid:
فهیمه رحیمی واقعا شورش رو دراورده بود مثل اتوبوس اخرش همش توهم بود میتونست خیلی بهتر باشه:((
نسخه موبایلش غیر قابل استفادست. خیلی بد شد:-O:-(:stupid:
مرا یاد آر
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک