رسته‌ها
جهت گیری طبقاتی اسلام
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 40 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 40 رای
جهت گیری طبقاتی اسلام جلد ۱۰ از مجلد آثار مرحوم دکتر علی شریعتی است. شریعتی در این کتاب در سه دفتر و چند ضمیمه به تشریح مطالب خویش می پردازد.
جبهه گیری حضرت امیر در اعراض از دنیا و مبارزه با دنیاگراﯾﯽ، و نیز مبارزه با تجمل، اشرافیت، پول پرستﯽ، ﮐنز و... ﮐه ابوذر آن همه بر آن تﮑیه مﯽ ﮐند، مربوط به زمان عثمان است، ﯾعنﯽ زمانﯽ ﮐه اصحاب تبدﯾل شده اند به ﯾﮏ طبقه جدﯾد- همان چیزی ﮐه ما امروز خیلﯽ خوب مﯽ فهمیم - طبقه جدﯾدی ﮐه از پولهای بارآورده و بادآورده ﮐه به نام جهاد و زﮐات و فﯽء و انفال و... زﯾر دست و پای دولت و دولتﯽ ها رﯾخته و از پست های گردن ﮐلفتﯽ ﮐه بر اصحاب عرضه شده، برخوردار شده است: ﮐسﯽ ﮐه در مدﯾنه خیمه ای داشته، اﮐنون حاﮐم ری، حاﮐم طوس، حاﮐم قاهره و فسطاط شده است، و معلوم است ﮐه در همان ﮐاخ ها و دم و دستگاه ها زندگﯽ مﯽ ﮐند و همان آشپزی ﮐه برای فﻼن ﮐنسیل رومﯽ در فسطاط غذا درست مﯽ ﮐرده، اﮐنون مثﻼً برای عمروعاص ﮐار مﯽ ﮐند؛ عمروعاصﯽ ﮐه در مدﯾنه، در زمان پیغمبر، آش جو مﯽ خورده، امروز در سفره ﮐنسیل رومﯽ غذا مﯽ خورد. در اﯾران هم همین طور، در سفره های ساسانﯽ غذا مﯽ خورند. چنین گراﯾشﯽ است ﮐه فرﯾادهای علﯽ را تنها گذاشته دعوت های حسین را نیز بﯽ پاسخ گذاشته، برای اﯾنﮑه مسلمانها روی »بخور« و »بزن« و بچاپ چهار اسبه مﯽ تاختند، آنهم تحت نام و توجیه دﯾنﯽ: »جهاد ﮐردﯾم، غنیمت به دست آوردﯾم و خداوند به ما برﮐت داد. »
زهدی ﮐه حضرت امیر بر آن تﮑیه مﯽ ﮐند، ﯾﮏ زهد صوفیانه و راهبانه نیست، بلﮑه به همان معنای زهد امروزی است ﮐه روشنفﮑر مسﺌول آگاه انقﻼبﯽ در جامعه بر آن تﮑیه مﯽ ﮐند، ﯾعنﯽ نه به عنوان اﯾنﮑه مثﻼً از غذای خوب بدم مﯽ آﯾد و گناه دارد، بلﮑه به اﯾن خاطر ﮐه سبﮑبار و سبﮏ سیرتر و آزادتر و بﯽ وابستگﯽ تر باشم و بمانم، تا وجودم بیشتر در خدمت آرمانم باشد، و اگر چنین مسﺌولیتﯽ نداشته باشم، هرچه بیشتر بخورم، بهتر است! هر اﻻغﯽ مﯽ فهمد ﮐه لباس خز بهتر از لباس ﮐرباس است، اﯾن دﯾگر استدﻻل نمﯽ خواهد! ولﯽ حضرت امیر ﮐه روی رﯾاضت و قناعت و اعراض از دنیا، در راه مبارزه با ﮐنز تﮑیه مﯽ ﮐرده، ﯾﮏ پاﯾگاه طبقاتﯽ داشته است.اﯾن چیزی نیست ﮐه ما تازه از مارﮐسیست ها ﯾاد گرفته باشیم...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
214
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
Kandooo
Kandooo
1392/09/01

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی جهت گیری طبقاتی اسلام

تعداد دیدگاه‌ها:
27
[quote='shamlo']مصطفی ملکیان: شریعتی، تاریخ ما را تحریف می‌کرد[/quote]
این مطلب در ویژه نامه امروز روزنامه شرق که به مناسبت هشتادمین سالگرد تولد دکتر شریعتی منتشر شده نیز وجود دارد.
http://yon.ir/fq1Y
دانلود کل ویژه نامه
http://uploadkon.ir/uploads/merge_2.pdf
در زمانه شریعتی که برخی طبقات ثروتمند بی درد در حال رشد و افزایش بود باید به چنین حربه هایی متوسل شد و چه بسا در زمانه ما نیز این طبقات بیشتر در حال شکل گیری هستند . . . هر چند باید همه بعدی به مسائل نگاه کرد افراط و تفریط در هر زمینه ای عواقب سوء دارد . . . به خصوص در دراز مدت . . .
عامی تر از مرحوم شریعنی آن آقای آل احمد بود که ...

به اقای مهر پویا 1370:
حرف های شما در مورد دکتر شریعتی از دو جهت دارای ایراد اساسی است.
اول از این جهت که نسل بعد از شریعتی (و آل احمد) بخش بزرگی از ایده ها و ذهنیات خود را از آنان و امثالهم گرفته است و از این جهت انها همیشه معلمان نسل های بعدی خواهند ماند. امروز ما می توانیم بر این مساله پافشاری کنیم که شریعتی و ال احمد تمدن معاصر غرب را به گونه ای شتابزده فهمیده بودند و از این دریافت شتابزده می خاستند جهان بینی و ایدئولوژی و چه و چه ... بسازند ولی انکار نمی توانیم بکنیم که دیدگاه های انان نقطه اغاز پرش برای اغلب اندیشه های بعدی ایران شد. خیلی ها برای اینکه نادرستی اندیشه های دکتر شریعتی را شرح دهند، هزاران صفحه در مورد انچه که او خانده و گفته بود، چیزهای درست خاندند و نوشتند. حال تصور کن اگر شریعتی شروع به خاندن آن ها نمی کرد، معلوم نبود جامعه خاب آلوده ایران 50 سال دیگر هم به همان مرحله غلط خانی برسد ...
ایراد دوم سخن شما این است که با ذهنیت سال 2013 در مورد اندیشمندان دوره جنگ جهانی دوم سخن می گویید. شریعتی در فضای زمانه ای که در آن زندگی می کرد، تنها نبود. نه تنها در ایران بلکه در همه جهان، - و نه چنان که شما نوشته اید فقط جهان سوم - اندیشمندانی که اندیشه هایی مثل او داشتند، فراوان بودند. حتی در اروپای غربی و امریکای شمالی و چین و هند و ... و امروزه هم اغلب این کشورها ان هیجان دهه 1940 و 50 را مایه سرافرازی و جنبش و جوشش خود می دانند نه نشانه بلاهت خود. روشنفکران نسل بعدی در این کشورها به نقد و تحلیل ارای پیشینیان پرداختند و امروزه ما کتاب های بسیاری از انان یا در مورد انان را بر ویترین کتاب فروشی های ایران می بینیم. اگر منصفانه در مورد خیلی از انها بررسی کنیم، در همان کشورها و سرزمین های خودشان حتی به اندازه نصف شریعتی نیز اعتبار تداشته و ندارند. مشکل اصلی در ایران فکر می کنم این باشد که هر خصوصیتی که بر ما غالب می شود، چند نسل ادامه می یابد. یعنی دوره توقف یک ویژگی در ما طولانی است در حالی که در اغلب کشورهای جهان، تندگذر است. هیجان زدگی نسل شریعتی نیز چند نسل پس از او ادامه یافته است. چنان که سر خوردگی ما از کودتای 28 مرداد نیز معلوم نیست تا کی ادامه داشته باشد و این گرایش ما به پست مدرنیسم هم ...
خاندن شریعتی به شیوه های گوناگون ممکن است. از نظر من شریعتی دارای کلیات و جزئیات است. کلیات شریعتی نگرش های بنیادین او به تاریخ، اجتماع، تحول، مذهب و علم و ... است که بسیاری از آنها هنوز هم قابل اعتنا و مهم و از مجموعه آثار او قابل دریافت هستند. ولی جزئیات شریعتی که برخی تحلیل های او در مورد مذهب و فلسفه های جدید و ادبیات و ... مورد مناقشه است ولی امروزه کلیات شریعتی برای ما مهم تر از جزئیات است.
در مورد ایرادی که شما بر تحلیل شریعتی از زهد گرفتید، فکر می کنم وارد نیست چون زهد همیشه دارای نقش اجتماعی نیز بوده است. زاهدی که به خاطر پاسداشت درون راضی به آزار همسایه نباشد، کارکرد اجتماعی باور شخصی خود را به نمایش می گذارد. پس زهد می تواند کارکرد اجتماعی هم داشته باشد اگر چه شاید نتوان از ان یک نظریه برای سامان دادن به یک بحران اجتماعی ساخت.
در مورد ال احمد باید از منظرهای دیگری سخن گفت که ان شاالله بماند تا شاید وقتی دیگر.
با سلام خدمت دوستان گرامی.
پیشنهاد می کنم که به جای عبارت « از فوت نویسنده بیش از سی سال می گذرد یا عبارات مشابه...» از روش معمول در زندگینامه نویسی یا دانشنامه نویسی استفاده کنیم و مثلن در مورد دکتر شریعتی در برابر عبارت حق تکثیر بنویسیم: دکتر علی شریعتی، 1312-1359 ه.ش. / یا مثلن در مورد گلستان سعدی بنویسیم: سعدی، قرن هفتم هجری.
[quote='مهرپویا1370'] نمی دانم اگر مرحوم شریعتی 15 سال بیشتر زنده می ماند باز هم برای «زهد» در نهج البلاغه همان «نقش اجتماعی» را قائل می شد؟ یا به «بلاهت» هم خودش و هم آن «کافر ابله» می خندید؟! .[/quote]
یقینا ما میتوانیم به بلاهت امروزی خود و دیگران بخندیم ولی خندیدن به بلاهت گذشتگان فقط از این حیث که آینده را تجربه نکرده اند تا عاقبت ایده های خود را ببینند،درست نیست. اگر این چنین باشد ما باید تمامی گذشتگان را ابلهان بنامیم و آیندگان ما را ابلهان بنامند.
«متأسّفانه جوانهای ما مفاهیم زهد انقلابی ضدبورژوازی و... را چون الفاظش تازه است به عنوان مفاهیم تازه ای که ما از مترقّی ها و انقلابیّون دنیا گرفته ایم، تلقی می کنند، در صورتی که در متن ارزش های مذهبی است.» ص25

«آنهایی که اکنون ایدئولوژی های جدید را ترجمه می کنند، نمی دانند که ما این
مفاهیم را داریم و حتی برای آنها اصطلاح داریم. در حال حاضر یک گرفتاری دیگر
هم برای خود ما وجود دارد، و آن این است که چون باید آن مفاهیم را به اصطلاح
قدیمی برگردانیم، روشنفکر یا نیمه روشنفکر که گمان می کند می خواهیم همان
حرفهای قدیمی را به خوردش بدهیم، فرار می کند، بنابر این مجبوریم اسمش را عوض کنیم.»ص14

«بنابر این آنکه می گوید اسلام همین است که هست و اسم خود را هم
روشنفکر می گذارد، یک عامی است که کافر است، یک کافر ابله است، درست مثل
آن مؤمن ابله! در بلاهت مشترکند، ولی کفر و ایمانشان با هم فرق دارد. کسی که
نفهمد زهدی که در نهج البلاغه هست، چه نقش اجتماعی داشته، نه تنها مؤمن نیست،بلکه جامعه شناس هم نیست، تاریخ شناس هم نیست، فلسفه تاریخ هم نمی داند.» ص29 و 30

نمی دانم اگر مرحوم شریعتی 15 سال بیشتر زنده می ماند باز هم برای «زهد» در نهج البلاغه همان «نقش اجتماعی» را قائل می شد؟ یا به «بلاهت» هم خودش و هم آن «کافر ابله» می خندید؟!
این چند نمونه را از همین کتاب پیدا کردم.
البته از اینکه یک فرد عامی در دهه ی چهل و پنجاه و آن هم در شرایط خفقان سیاسی یک کشور جهان سوم اینگونه تحت تاثیر مارکسیسم _و آن هم از نوع مبتذلِ استالینیستی آن_ قرار بگیرد ایرادی ندارد. ما هم مثل کامبوج و ویتنام و لیبی و کوبا و مغولستان و نیکاراگوئه و ... . مشکل ما این بود که «روشنفکران» و «خارج رفته»هایمان اینگونه عامی می اندیشیدند.
عامی تر از مرحوم شریعنی آن آقای آل احمد بود که به عامی بودن و بیسواد بودن خودش افتخار هم می کرد و کلمات چاله میدانی را وارد ادبیات روشنفکری کرد!
کودتای بیست و هشت مرداد ضربه ی فکری جبران ناپذیری به این کشور زد.
جهت گیری طبقاتی اسلام
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک