رسته‌ها
افیون من در من
امتیاز دهید
5 / 4
با 9 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4
با 9 رای
داستانی کوتاه با محوریت شکست انسان از درون و در برابر امیال فروخورده خود. انسانی که جایگاه خود و نزدیکترین افراد به خود را به خاطر ارضای میلی ناهمگون به تباهی می کشاند.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
7
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
shahrooz213
shahrooz213
1392/05/09

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی افیون من در من

تعداد دیدگاه‌ها:
12
درود بر دوستان گرامی
به نظرم به این داستان باید توجه ویژه داشت.چرا که پر است از آموزش داستان نویسی........
لطفا این داستان را حتما مطالعه کنید...کوتاه است و مفید...
از ایده دو راوی در این داستان لذت بردم اما در مجموع احساس من این است که می توانست خیلی بهتر باشد اما حیف که نبود.
می شد بر بعد روانشناختی و فلسفی این ایده باز هم بیشتر تاکید کرد
این شخصیت غیر حقیقی درون لزوما در فرد معتاد خودش را بروز نمی دهد، می تواند در هر آدم عادی ای هم دوگانگی های ژرفی به وجود بیاورد. دوگانگی هایی که مربوط به نوع بشر است.
و نیز اینکه به نظرم حضور و دیالوگهای لیلا خوب پرداخت نشده بود. اما شروع خوبی داشت.
در مجموع سوژه بسیار جالبی بود و همین باعث شد که کمی به نظرم حیف شده باشد.
موفق باشید.
از همه دوستانی که زحمت کشیدند و این نوشته را مطالعه کردند و به خصوص با نظرهایشان بنده را راهنمایی می کنند، تشکر می کنم. می گویند نویسنده بعد از خلق اثر می میرد، اما فعلا که ما زنده ایم. باید از نقد دقیق و قدرتمند دوست عزیزم آقای قهاری تشکر کنم. شما دقیقا ذهن بنده را وقتی که داشتم این کار را می نوشتم مرور کردید. در مورد دانای کل، گمان می کنم باید هوشمندانه تر از آن استفاده می کردم تا آن فضای مطلوب و غنی که اشاره فرمودید خلق می شد، شاید هم باید کلا حذفش می کردم. در مورد پایان داستان، هدفم این بود که ذهن دخترک پایگاه میل طغیانگر جدیدی شده که فقدان محیط سالم برای رشد آن را رقم زده است. یعنی این بار این موجود جسم جدیدی را برگزیده ،این جسم جدید همان کودکی است که شرایط محیطی تعادل روحی و روانی او را مختل کرده است.
از نظر من، همانطور که ژن های انسانی با تجدید وراثت دچار تکامل می شوند، نیروی اهریمنی نیز به طور مرموزی راه تکامل را پیدا می کند. مهم ترین ابزار این نیروی اهریمنی، محیط ناسالمی است که ما برای بالش ناخودآگاه کودکان فراهم می آوریم.
شاید اگر کار را بازنویسی کنم بهتر شود، اما چون اولین جایزه ادبی را با این اثر کسب کردم، با اجازه دوستان آن را تغییر نمی دهم.
ممنون از وقتی که به بنده اختصاص دادید.
نقدی بر داستان "افیون در من "
این داستان شامل سه شخصیت حقیقی است: لیلا و فردین و دخترشان ( که دختر بسیار کوتاه در ابتدای داستان در چند جمله فقط حضورش حس میشود) همچنین داستان شامل یک شخصیت غیر حقیقی است.کسی که با یکی از راویها همسان میشود و با زبان اول شخص با فردین صحبت میکند.
داستان دو راوی دارد: -1 دانای کل محدود! و 2 –اول شخص . نویسنده بسیار ظریف گفتگوهای این دو راوی وهمچنین صحبتهای فردین وهمسرش را در کنار یکدیگر قرار داده.استفاده درست از علائم نوشتاری کار را برای خواننده ساده میکند که نویسنده بخوبی از آن استفاده کرده است.
راوی اول شخص آنچنان تسلطی بر فردین دارد که حضور هر نیروی دیگری فراموش میشود. حتی فردین گاهی سعی میکند خود را از گفتگوهای درونی خود خلاص کند اما موفق نمیشود.از این رو دیگر کاملا خود را در اختیار شخصیت درون خود میگذارد.( من به شخصه حداقل دو مورد از افراد معتاد را دیده ام که دارای این دوگانگی شخصیت بوده اند و زمانی به سمت بهبودی رفته اند که بر شخصیت مبارز درون خود چیره شده اند.)شخصیت درونی که با زبان غیر محاوره در حال صحبت است گاهی حتی سعی میکند خواننده را تحت تاثیر قرار دهد که گاهی موفق هم میشود.گاهی آنچنان تردیدی در دل فردین می اندازد که خواننده نیز تحت تاثیر قرار میگیرد.اما در این زمان شاید اگر دانای کل وارد ماجرا میشد و کمی از لیلا دفاع می کرد ؛ این چالش بین دو راوی صحنه هایی بسیار خاکستری و زیبا پدید می آورد که باعث هر چه قوی تر شدن داستان میشد.تم روانشناختی داستان بسیار غالب است بر یک داستان پند آموز یا عبرت آور که البته این بر بار داستان نویسی اثر افزوده است.
تنها موردی که میشود به عنوان نقطه ابهام داستان از آن یاد کرد قسمتی است که لیلا و فردین از پنجره سقوط میکنند.بعد از این جمله شاید بهتر بود همراه با مرگ لیلا و فردین راوی شخصیت درونی فردین نیز خاموش میشد که اینچنین نشد و ...
در هر صورت به همه نویسندگانی که به حرکت همزمانی دو یا چند راوی علاقمندند توصیه میکنم این داستان را حتما و با دقت حداقل برای یک بار بخوانند و همچنین به نویسنده اثر برای این داستان قوی تبریک میکویم.
با سپاس
درود
داستان شما رو چند بار مطالعه کردم. اسم داستان رو به خوبی انتخاب کردید. داستان بسیار تاثیر گذاری بود.
اما به نظرم شخصیت لیلا در فضای "اندوهگین" داستان بیش از حد خونسرد و منطقی پرداخته شده.
همچنین بنظرم فلسفه بافی های فردین زمانی که مواد مخدر مصرف کرده یا قبل از مصرف مبالغه آمیز هست.
افراد معتاد (با هر سطح سواد و هر طبقه ی اجتماعی) قبل و حین زمان مصرف مواد مخدر، عجول، غیر منطقی
و بی حوصله میشن. در ضمن به نظرم این شهامت خودکشی در یک فرد معتاد پس از مصرف بعید بنظر میرسه.
همچنین همراهی لیلا در خودکشی با توجه به کارکتر پرداخته شده ازش زیاد قابل تصور نیست.
از طرفی به عقیده ی من این فضا (یک مرد معتاد باشد به همراه همسر و دخترش) کمی کلیشه ایست.
آغاز و پایان داستان خوب بود.
با آرزوی موفقیت برای شما.
البته اینکه گفتم شبیه نثر کار های پائو لانیک هستش به دلیل علاقه زیاد من به این مدل نثر هستش.یعنی اونچه گفتم در واقع تعریف از داستانتون بود.اما مشابهت : تا اونجایی که یادم هست در اون کتاب تعریفی که شخصیت داستان داره در مورد لوازم آشپزخونش میکنه(اوایل داستان).و توصیفی که از لجن مال بودن همه چیز میده.متاسفانه کتابش دم دست نیست که دقیقا بهتون ادرس بدم.گویا در زبان عامیانه نویسندگان امریکایی به این سبک نوشتن میگن (در هم کوبنده) و البته همونطور که من گفتم عاشق این سبکم.در ضمن بد نیست شما هم نظرتون را در مورد مجموعه داستان دوستان کتابناکی (فلانی ها) مطرح کنید ممنون.
من خیلی از این کتاب خوش میاید از کسی که این کتاب را روی لینک دانلود گذاشته ممنون 8-)8:-):x:-*:)):D;-(
درود
شهروز عزیز.اثر شما را بسیار پسندیدم. بزودی نقدی بر آن خواهم نوشت....شاد باشید.
داستانتو خوندم و از سبک نوشتنت خوشم اومد. مشتاق شدم که کارای بیشتری ازت بخونم.
موفق باشی
نگاهی گذرا به کتاب انداختم و فهمیدم که این همون کتابی هست که فینچر بر مبنای اون فیلم ساخته. نثر کتاب بسیار روانه و سبک جدیدی رو در روان نویسی ایجاد کرده. من وجه تشابه کار خودم رو با این اثر نمی بینم. این یک کار بلند و با ادبیات و دیالوگ متفاوت از کار بنده هست. اگر به طور دقیق به وجه تشابه ها اشاره بکنید بنده را در کار نوشتن راهنمایی کردید.
افیون من در من
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک