رسته‌ها
وضعیت حق تکثیر و مالکیت حقوقی این کتاب مشخص نیست؛ بنابراین امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید، با ما تماس بگیرید. همچنین در صورتی که شما نسبت به این اثر محق هستید، می‌توانید اجازه انتشار تمام یا بخشی از نسخه الکترونیکی آن را به ما بدهید، یا آن را از طریق کتابناک به فروش برسانید.
برای اطلاعات بیشتر صفحه «فروش کتاب الکترونیکی» را در بخش راهنما مطالعه کنید.
لحظه ها و احساس
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 1097 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 1097 رای
این دفتر شامل 64 شعر میباشد

در ۳۰ شهریور ماه سال ۱۳۰۵ در تهران متولد شد. پدر و مادر او هر دو از ادبیات و شعر سررشته داشتند و پدربزرگ مادری او میرزا جوادخان مؤتمن‌الممالک از شاعران روزگار ناصری بود.
مشیری دوره آموزشهای دبستانی و دبیرستانی را در مشهد و تهران به پایان رساند و سپس وارد دانشگاه شد و در رشته زبان ادبیات فارسی دانشگاه تهران به تحصیل پرداخت، اما آن را ناتمام رها کرد و به سبب دلبستگی بسیاری که به حرفه روزنامه‌نگاری داشت از همان جوانی وارد فعالیت مطبوعاتی در زمینه خبرنگاری و نویسندگی شد و بیش از سی سال در این حوزه کار کرد.
مشیری سالها عضویت هیات تحریریه مجلات سخن، روشنفکر، سپید و سیاه و چند نشریه دیگر را داشت. از سال ۱۳۲۴ در وزارت پست و تلگراف و تلفن و سپس شرکت مخابرات ایران مشغول به کار بود و در سال ۱۳۵۷ بازنشسته شد.
او در سال ۱۳۳۳ با خانم اقبال اخوان ازدواج کرد و اکنون دو فرزند به نام‌های بابک و بهار از او به یادگار مانده‌است.
مشیری سال‌ها از بیماری رنج می‌برد و در بامداد روز جمعه ۳ آبان ماه ۱۳۷۹ خورشیدی در سن ۷۴ سالگی درگذشت.
[ویرایش]دفترهای شعر

۱۳۳۴ تشنه طوفان
۱۳۳۵ گناه دریا
۱۳۳۷ نایافته
۱۳۴۰ ابر
۱۳۴۵ ابر و کوچه
۱۳۴۷ بهار را باور کن
۱۳۴۷ پرواز با خورشید
۱۳۵۶ از خاموشی
۱۳۴۹ برگزیده شعرها
۱۳۶۴ گزینه اشعار
۱۳۶۵ مروارید مهر
۱۳۶۷ آه باران
۱۳۶۹ سه دفتر
۱۳۷۱ از دیار آشتی
۱۳۷۲ با پنج سخن‌سرا
۱۳۷۴ لحظه‌ها و احساس
۱۳۷۸ آواز آن پرنده غمگین
۱۳۷۹ تا صبح تابناک اهورایی
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
Reza
Reza
1386/07/20

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی لحظه ها و احساس

تعداد دیدگاه‌ها:
61
بگید کی اینو گذاشته تا بیام شخصاً ازش تشکر کنم . کلاً معلومه خیلی آدمه گلیه
بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم.
پر كن پياله را كاين آب آتشين ديريست ره به حال خرابم نمي برد
روزهایی که بی تو می گذرد
گرچه با یاد توست ثانیه هاش
آرزو باز می کشد فریاد
در کنار تو میگذشت ای کاش!
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ
به تو گفتم كه از اين عشق حذر كن
ساعتي چند بر اين آب نظر كن
عشق آيينه آب گذران است توكه امروز نگاهت ....
به نگلهي نگران است
تا فراموش كني چندي از اين شهر سفر كن ......
تقديم به تمام خوبي ها
یادی از فریدون مشیری
همیشه زمزمه واری است بر لبم
کای عشق کای عشق
پیش از آنکه خاکسترم کنی
ای کاش می شناختم از راه، چاه را
و نترسیم از مرگ مرگ چون بال کبوتر زیباست
با درود بی کران
هر وقت اشعار این شاعر را خوانده ام . به تاریخ گذشتگان بهتر پی برده ام.
ممنون
لحظه هایش را با خواندن این کتاب مقدس میشمارم.خدا رحمتش کنه
لحظه ها و احساس
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک