رسته‌ها
وضعیت حق تکثیر و مالکیت حقوقی این کتاب مشخص نیست؛ بنابراین امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید، با ما تماس بگیرید. همچنین در صورتی که شما نسبت به این اثر محق هستید، می‌توانید اجازه انتشار تمام یا بخشی از نسخه الکترونیکی آن را به ما بدهید، یا آن را از طریق کتابناک به فروش برسانید.
برای اطلاعات بیشتر صفحه «فروش کتاب الکترونیکی» را در بخش راهنما مطالعه کنید.
توهم تکامل
امتیاز دهید
5 / 2.1
با 195 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 2.1
با 195 رای
.
تکامل گراها می گویند که نخستین سلول در زیر حجم عظیمی از آبهای گل آلود و بر اثر تابش نور و وزش بادهای سهمگین، به طور غیرارادی و ناگهان ظاهر شد. وقتی از آنها می پرسیم که چگونه چنین چیزی ممکن بوده، آنها می گویند که به شکل معجزه آسایی این اتفاق روی داده است. از آنها می پرسیم آیا می توانید در همان شرایط از مواد بی جان مواد زنده در آزمایشگاه بسازید، بی پاسخ می مانند و فقط یک سری نظریات تخیلی را ارائه می دهند.
سپس وقتی می پرسیم که چگونه سلول لاشعور توانسته انسان ها، گیاهان و حیوانات را حیات ببخشد، آنها با گفتن این که "اتفاقی" بوده، قضیه را جمع بندی می کنند. آنها یک الهه خیالی به نام شانس دارند و به راحتی این گونه استدلال های سفسطه آمیز را به میان می آورند. آنها می گویند که گل ها، گیلاس ها، پرتقال ها، خرگوش ها، ببرها، سگ ها، و از همه مهم تر انسان هایی که اتم را می شکافند و به سفر فضا می روند، به صورت اتفاقی خلق شده اند. حتی یک کودک دبستانی هم به این نظریه می خندد، اما کسانی که تحصیل کرده اند و استاد دانشگاه شده اند، آن را جدی می گیرند و برایش توجیه می سازند. این نشان می دهد که داروینیسم چگونه به لحاظ زبانی مردم را مسحور خود کرده است. اما پروردگار متعال امروز آن تسلط را از بین برده، و مردم کم کم دارند حقیقت را مشاهده می کنند. داروینیسم به زودی به تاقچه های پرغبار تاریخ سپرده می شود و مردم از این که چگونه یک عمر فریفته آن بودند، شگفت زده خواهند شد. و البته با فروپاشی دارونیسم، خیمه ماتریالیست فرو خواهد ریخت.
ماتریالیست های امروز همان بت پرستان دیروز هستند. زمانی مردم جاهل از گل و آب مجسمه ای می ساختند و می گفتند این خدای ما است. و آن بت بی جان را که قادر به انجام کوچکترین کاری نبود خدا و آفریننده خود می دانستند . امروزه همان بت پرستی پیشرفت کرده است و مدرنتر شده و به شکل دیگری در آمده است. در حقیقت ماتریالیست ها و ماده گرایان می گویند که خدای آنها همان ماده و طبیعت است. یعنی در کره زمین که از 70 درصد آب و 30 درصد خشکی یعنی همان گل(بت- ماده) تشکیل شده است با گذر زمان انسان هوشمند روئیده است. اما غافل از اینکه ماده بدون وجود هوش و آفریدگاری بی نهایت هوشمند، به اندازه همان بت گلی، قدرت دارد و قادر به آفرینش یک مگس هم نیست.
در این کتاب با دلایلی کاملا عقلانی ثابت می کنیم که تکامل یک توهم بیش نیست. موضوعاتی همچون " عدم امکان آمیزش" و " قوس کف پا " برای اولین بار در این کتاب مطرح می شوند و بر اساس آنها و همچنین ذکر دلایل دیگر به رد نظریه تکامل می پردازیم و در فصل دوم نظریه جنجالی انقراض دایناسورها توسط طوفان نوح مطرح گردیده است. در فصل سوم ، به بررسی پیچیدگی های حیات می پردازیم که نشان می دهد که تصور اینکه حیات بر اساس شانس و گذر زمان بوجود آمده است تا چه حد بی پایه و بی اساس و تا چه حد تخیلی می باشد.
رمز موفقیت در یک جمله نهفته است. تنها به اندیشه خودتان اعتماد کنید. نظرات دیگران را بخوانید اما اندیشه خود را بکار بیندازید. پس این کتاب را بخوانید و در مورد مطالب آن اندیشه کنید و خود در نهایت قضاوت کنید.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
mohammadali123
mohammadali123
1390/07/20

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی توهم تکامل

تعداد دیدگاه‌ها:
562
راز طوفان جهانی نوح چیست؟!

معمای طوفان جهانی نوح حل شد. چگونه بلندترین قله دنیا (کوه اورست) به زیر آب رفته است؟! چگونه این همه حیوان در کشتی نوح جا شده اند؟! زمان راز طوفان جهانی نوح می باشد! اگر شتر مرغ از نسل دایناسورهاست پس چرا این همه دایناسور ریز و درشت منقرض شده اند اما شتر مرغ، از این حادثه جان سالم به در برده است؟ همه ما فرزندان نوح (ابوالبشر ثانی) هستیم! چرا حوای میتوکندریایی سال ها قبل از آدم رنگین تن، زندگی می کرده است؟ مگر نباید حضرت آدم و حوا در یک زمان زندگی کرده باشند؟
نظریه تکامل داروینی رد شد!

نظریه جنجالی انقراض دایناسورها توسط طوفان نوح را در فصل دوم کتاب توهم تکامل بخوانید. این نظریه که توسط اینجانب مطرح گردیده است باعث فروپاشی کامل نظریه تکامل داروینی می شود زیرا بر اساس نظریه تکامل، انسان ها ۵.۴ میلیون سال پیش از نیای مشترک منشعب شده اند اما بر اساس شواهدی ثابت می کنیم که انسان ها با دایناسورها میلیون ها سال پیش زندگی می کرده اند. اما انسان ها با سوار شدن در کشتی نوح در ۶۵.۵ میلیون سال پیش، از انقراض عظیم کرتاسه جان سالم به در برده اند. اما تمام انواع دایناسورها منقرض شده اند.
اثبات وقوع طوفان نوح بوسیله ژنتیک!

بر اساس علم ژنتیک تمام مردان امروزی از یک مرد و تمام زنان امروزی از یک زن منشعب شده اند. در ژنتیک به فردی که تمام مردان امروزی از ایشان منشعب شده اند "آدم رنگین تن" ( Y-chromosomal Adam ) می گویند. و به زنی که تمام زن های امروزی از ایشان منشعب شده اند "حوای میتوکندریایی" (Mitochondrial Eve)می گویند. در حقیقت پدر تمام مردان امروزی یک فرد و مادر تمام زن های امروزی نیز یک فرد می باشد.
Mitochondrial Eve and Y-chromosome Adam lived at different times, were probably separated by thousands of years and quite possibly were in different locations. Thus, a pictorial diagram tracking all men’s Y-chromosome DNA would not trace back to the spouse of Mitochondrial Eve. Although coalescence does not indicate that all humans descended from a single couple, Mitochondrial Eve and Y-chromosome Adam are nonetheless the source of a portion of our DNA, namely the Y-chromosome DNA and the mitochondrial DNA
اما حوای میتوکندریایی سالها قبل از آدم رنگین تن بوده است! در حقیقت آنها در یک زمان زندگی نمی کرده اند و لذا نمی توانند همسر هم باشند!
چگونه ممکن است که حوا قبل از حضرت آدم بوده باشد؟
راز این معما چیست؟
آیا آدم رنگین تن همان حضرت آدم می باشد؟
چه اتفاقی می افتد که تمام مردان هم عصر آدم رنگین تن نسلشان منقرض می شود؟
آدم رنگین تن چه کسی است؟ حوای میتوکندریلیی چه کسی است؟
به روش بسیار ساده و بر اساس آیات قرآن ثابت می کنیم که آدم رنگین تن حضرت آدم نیست بلکه حضرت نوح می باشد و به همین دلیل است که حوای میتوکندریایی و آدم رنگین تن در یک زمان زندگی نمی کرده اند.
Mitochondrial Eve= Eve
Y-chromosomal Adam= Noah
حوای میتوکندریایی= حوا همسر حضرت آدم
آدم رنگین تن= حضرت نوح

به آیه قرآنی زیر دقت کنید:
و همانا نوح ما را ندا در داد، پس ما نیکو اجابت کننده بودیم. و او وخاندانش را از آن اندوه بزرگ رها ساختیم و تنها اولاد او را باقی ماندگان (روی زمین) قرار دادیم. (صافات ۷۵-۷۷)
در حقیقت آفریدگار در آیه فوق می فرمایند که تمام فرزندان حضرت آدم و حوا بغیر ازحضرت نوح، نسلشان منقرض می شود و تنها فرزندان حضرت نوح بر روی زمین باقی خواهند ماند.
به این معنی که فرزندان آدم و حوا را در نظر بگیرید و برای آنها نیز فرزندانی در نظر بگیرید و برای آن فرزندان نیز فرزندان دیگر را در نظر بگیرید. همینطور تا اینکه به حضرت نوح برسید. طبیعتا افراد زیادی هم عصر حضرت نوح زندگی می کرده اند. خداوند می فرمایند که نسل تمام آن انسانها منقرض می شود و فقط فرزندان حضرت نوح بر روی زمین باقی خواهند ماند. به عبارت دیگر همه ما فرزندان حضرت نوح هستیم.
در حقیقت طوفان نوح علت مرگ تمام مردان هم عصر حضرت نوح می باشد لذا پدر تمام مردان امروزی حضرت نوح می باشد و به همین دلیل است که ایشان را ابوالبشر ثانی می نامند.
در حقیقت حوای میتوکندریایی همان همسر حضرت آدم می باشد که مادر تمام زن های امروزی می باشد. در طی هزاران سال فرزندان حضرت آدم و حوا افزایش یافته و در زمان حضرت نوح مردان بسیاری هم عصر ایشان زندگی می کرده است و طوفان نوح باعث مرگ تمام مردان هم عصر حضرت نوح می شود و در نتیجه تمام کسانی که باقی میمانند فرزندان و اولاد حضرت نوح می باشند.
توجه داشته باشید که فاصله بین حوای میتوکندریایی و آدم رنگین تن بسیار زیاد بوده است و در طی این فاصله تعداد انسان ها بسیار زیاد شده است و لذا احتمال این که تنها یک فرد بتواند پدر تمام مردان امروزی باشد بسیار کم می باشد و حتما می بایست اتفاقی باعث مرگ تمام مردان هم عصر آدم رنگین تن شده باشد که این اتفاق همان طوفان نوح می باشد.
از وبلاگ:
توهم تکامل
http://delusionofevolution.blogfa.com/cat-45.aspx
بررسی صحت وسایل دست ساز و جاپاهای قدیمی!
هر چند جاپاها و وسایل دست ساز قدیمی فراوان نظریه ارائه شده را بیشتر تائید می کند اما در زیر فقط به بررسی تعدادی از این جا پاها می پردازیم. طبیعتا صحت همین جا پاها و وسایل، برای تائید نظریه ارائه شده و همچنین رد نظریه تکامل داروینی کفایت می کند.
جاپاهای و وسایل قدیمی یافته شده از اهمیت بسیار زیادی برخوردار هستند. طبیعتا تکامل گراها به انکار این جاپا ها خواهند پرداخت. البته تعداد این جاپاها به اندازه ای زیاد می باشد که نمی توانند تمام آنها را تقلبی بدانند. مثلا در یکی از سایت های تکامل گرا، به رد قدمت جاپاهای پیدا شده در جلن روز تگزاس(تصویر فوق) پرداخته شده است. و قدمت این جا پا را بجای 150-۱۲۰ میلیون سال، فقط 3.7 میلیون سال و هم قدمت لوسی در لاتولی می داند.
There are of course several fully accepted cases of fossilised human footprints but they all date from before Mary Leaky's discovery of the 'Lucy' footprint in Laetoli, which is estimated at 3.7 million years old. This is currently the oldest un-refuted humanoid footprint on record. All other footprint from rock strata from before this date are considered hoaxes or coincidences. The following examples are a selection of accredited reports of human footprints (remains) in strata older than 3.7million years.
در متن فوق نویسنده، صحت جاپا را درست می داند اما قدمت آن را تنها 3.7 میلیون سال پیش می داند اما نکته مهم این است که اکثر جاپاهای پیدا شده در آمریکا می باشند. و تکامل گاها سفر انسان به این قاره را در حدود 30 هزار سال پیش و آن هم در زمان عصر یخبندان می دانند. حال اگر قدمت این جاپاها را بجای 150 میلیون سال فقط 3.7 میلیون سال پیش فرض کنیم. مشکلی که برای تکامل گراها بوجود می آید این است که چگونه ممکن است که انسانها در 3.7 میلیون سال پیش در قاره آمریکا باشند؟! از طرف دیگر، در کنار جا پای پیدا شده جا پای یک دایناسور وجود دارد و این در حالی است که دایناسورها 65 میلیون سال پیش منقرض شده اند. این تناقض را چگونه می توان پاسخ گفت؟
چگونه ممکن است در 3.7 میلیون سال پیش و زمانی که قاره آمریکا از آسیا جدا بوده، انسان ها توانسته اند به این قاره سفر کنند؟ آیا در 3.7 میلیون سال پیش نیز یخبندان بوده است؟! پس ادعای تکامل گراها مبنی بر انتقال انسان ها از تنگه برینگ در 30 هزار سال پیش و در عصر یخبندان چه می شود؟!
جالب است بدانید که این جاپا بر روی سنگی مربوط به دوره مزوزئیک می باشد. دوران مزوزئیک مربوط به 65 تا 250 میلیون سال پیش می باشد.
در حقیقت بر اساس نظریه ارائه شده، انسان ها بسیار قبل از طوفان نوح در 65 میلیون سال پیش نیز در قاره آمریکا بوده اند و تمام آنها و دایناسورها در انقراض عظیم کرتاسه (طوفان نوح) نابود شده اند و پس از این طوفان، انسان ها و حیوانات در 65.5 میلیون سال پیش و پس از پیاده شده از کشتی نوح، در طی هزاران سال جمعیتشان به تدریج زیاد شده است و زمانی که آسیا و آمریکای شمالی به هم وصل بوده اند توانسته اند وارد قاره آمریکا شوند.
جالب است بدانید که این جاپاها پس از یک باران شدید پیدا شده است. توجه داشته باشید که کشف جاپاهایی با این قدمت حتی برای خلقت گراهایی که طوفان نوح را در 4500 سال پیش و حضور حضرت آدم بر روی زمین را نهایتا 10 هزار سال پیش می دانند، خوشایند نمی باشد.
طبیعتا پنهان سازی این اسناد و جاپاها و فسیل ها، با افزایش دانشمندان و محققین خلقت گرا، در آینده کمتر به وقوع خواهد پیوست. و باید منتظر پیداشدن اسناد و مدارک بیشتری در آینده باشیم. هر چند همین مدارک نیز برای تائید نظریه ارائه شده کافی می باشد.
از وبلاگ:
توهم تکامل
http://delusionofevolution.blogfa.com/cat-44.aspx
کریستف کلمب و تکامل!

کریستوف کلمب (۱۴۵۱ - ۲۰ مه ۱۵۰۶) سوداگر و دریانورد اهل جنُوا در ایتالیا بود که بر حسب اتفاق قارهٔ آمریکا را کشف کرد. او که از طرف پادشاهی کاستیل (بخشی از اسپانیا) مأموریت داشت تا راهی از سمت غرب به سوی هندوستان بیابد، در سال ۱۴۹۲ میلادی با سه کشتی از عرض اقیانوس اطلس گذشت اما به جای آسیا به آمریکا رسید. کلمب هرگز ندانست که قاره‌ای ناشناخته را کشف کرده است.
کلمب در آغاز در سال ۱۴۸۵ میلادی طرح خود را به دربار پرتغال ارائه داد و پیشنهاد کرد که زیر پرچم این کشور در جزایر هند به اکتشاف بپردازد اما کارشناسان پادشاه پس از بررسی به این نتیجه رسیدند که خط سیر سفر بسیار طولانی‌تر از آن چیزی است که کلمب ادعا می‌کند (امروز می‌دانیم که مسافت واقعی حتی از برآورد پرتغالی‌ها نیز درازتر بود) و درخواست او پذیرفته نشد. احتمالاً طمع زیاد و توقعات مالی نامعقول کلمب هم در رد تقاضایش بی‌تأثیر نبود.
سرانجام در غروب سوم اوت سال ۱۴۹۲ میلادی سه کشتی سانتاماریا، نینیا و پینتا همراه با نود نفر خدمه به فرماندهی کلمب از بندر پالوس به راه افتادند و پس از توقفی کوتاه در جزایر قناری (آفریقا) رهسپار دل اقیانوس شدند.
در بیستم سپتامبر با مشاهدهٔ دسته‌ای پرنده که از شرق می‌آمدند این امید در ایشان قوت گرفت که خشکی در آن حوالی است. بالاخره در یازده اکتبر دیده‌بانان وجود یک خشکی را در روبرو اعلام کردند؛ فردای آن روز، ۱۲ اکتبر ۱۴۹۲ میلادی و بر اساس تقویم یهودی مصادف با ۲۱تشرین سال ۵۲۵۳ یعنی آخرین روز سوکت(به انگلیسی: Sukkot)، روز هوشاناربا(به انگلیسی: Hoshana Rabba) بود،[۹] کلمب و یارانش پس از ۳۵ روز سفر سخت، پا بر جزیره‌ای زیبا و سرسبز از مجمع‌الجزایر باهاما (آمریکای مرکزی) گذاشتند.
رفتار بومیان آمریکایی با تازه‌واردان دوستانه و صلح‌جویانه بود. کلمب در نامه‌ای به فردیناند و ایزابلا دربارهٔ ساکنان جزیره می‌نویسد: «این مردم دین ندارند و حتی بت نمی‌پرستند. بسیار نجیبند و نمی‌دانند بدی چیست. هیچ نوع سلاحی ندارند؛ نه یکدیگر را می‌کشند و نه از هم سرقت می‌کنند.»
چگونه است که بومیان زودتر از کریستف کلمب وارد قاره آمریکا شدند؟ فاصله زیاد قاره آمریکا با سایر قاره ها را این بومیان با چه وسیله ای طی کرده اند؟ این بومیان در چند سال قبل کاری را کرده اند که کلمب با کشتی های جدید برای اولین بار و بعد از آن همه سختی و در طی سفری 35 روزه انجام داده است؟
تکامل گراها ادعا می کنند که در 5.4 میلیون سال پیش انسان ها از نیای مشترک منشعب شده اند و به دلایلی و به مرور زمان باهوش تر شده اند. اما چه زمانی این انسان ها آنقدر باهوش شده اند که توانسته اند کشتی بسازند که این فاصله زیاد را طی کنند و وارد قاره آمریکا شوند. طبیعتا زمانی که به قول تکامل گراها انسان ها از نیای مشترک (5.4 میلیون سال پیش) منشعب شده اند قاره آمریکا فاصله زیادی با سایر قاره ها داشته است.
اما با نظریه انقراض دایناسورها توسط طوفان نوح، که در 65.5 میلیون سال پیش روی داده است. این معما حل می شود. زیرا در این زمان قاره آمریکا به سایر خشکی ها متصل بوده است. و انسان ها به تدریج وارد قاره آمریکا شده اند. در حقیقت بومیان آمریکایی از نسل انسان هایی هستند که پس از پیاده شدن از کشتی نوح،آمریکای امروزی را برای خود ، بتدریج و بعد از هزاران سال انتخاب کرده اند.
در شکل فوق می توانید موقعیت خشکی ها را در دوران کرتاسه (cretaceous) و در 65 میلیون سال پیش مشاهده کنید. همانطور که می بینید در این زمان قاره آمریکای شمالی هنوز به سایر قاره ها متصل بوده است. و لذا حیوانات و انسانها می توانسته اند که وارد این قاره بشوند. طبیعتا انسان ها قبل از این طوفان نیز وارد آمریکای شمالی شده اند اما تمام آنها توسط طوفان نوح، نابود شده اند.
دانشمندان با بیان دلایلی همچون آسیایی نژاد بودن بومیان آمریکا (شامل اسکیموها و سرخپوستان)، ادعا می کنند که انسان ها با گذر کردن از تنگه ی برینگ (با عرض بیش از 58 کیلومتر!) در 30 هزار سال پیش و در عصر یخبندان که ارتباط آبی و اقیانوس بین این قاره ها یخ زده است توانسته اند که با عبور از راه یخی بوجود آمده، وارد قاره آمریکا شوند.
اولین انسان‌ها حدود ٣٠ هزار سال پیش، پس از گذشتن از تنگه برینگ به قارهٔ آمریکا نهاده‌اند. تنگهٔ برینگ، سیبری در آسیا را از آلاسکا در قارهٔ آمریکا جدا می‌کند. در آن زمان بر اثر یخ‌زدگی سطح اقیانوس درعصر یخبندان دو خشکی به هم متصل می‌شوند و شکارگران ساکن سیبری با گذر از این گذرگاه پا به قارهٔ جدید نهاده و از آنجا در سراسر قارهٔ جدید پخش شدند. دلیل‌های فراوانی بر تایید این نظریه وجود دارد. از جمله شباهت‌های ریخت جمجمه و آرواره‌های ساکنان ٣٠ هزار سال پیش آمریکای شمالی و مردمان هم عصر آنان که در سیبری و شمال چین زندگی می‌کردند

اما این فرضیه فاقد دلایل و شواهد مناسب می باشد و براستی چرا می بایست انسانها در عصر یخبندان به جای مهاجرت به نقاط گرمسیر به سمت شمال مهاجرت کنند و از قسمت های یخ زده خود را به آمریکا برسانند؟! از طرف دیگر جاپاهایی از انسان در آمریکا پیدا شده است که قدمت آنها به میلیون ها سال پیش می رسد و در نتیجه باعث رد این فرضیه می شود
توهم تکامل
http://delusionofevolution.blogfa.com/
نظریه انقراض دایناسورها توسط طوفان نوح!
Theory of dinosaur extinction by Noah's flood

نظریه انقراض دایناسورها توسط طوفان نوح، شاید جنجالی ترین نظریه اینجانب می باشد که در کتاب "توهم تکامل" مطرح گردیده است. این نظریه باعث فروپاشی کامل نظریه تکامل داروینی می گردد زیرا بر اساس نظریه تکامل انسان ها 5,4 میلیون سال پیش از نیای مشترک منشعب شده اند اما بر اساس شواهدی ثابت می کنیم که انسان ها میلیون ها سال پیش بر روی زمین بوده اند. در حقیقت راز طوفان نوح، زمان می باشد. در حقیقت زمان طوفان نوح و همچنین حضور حضرت آدم در زمین، بسیار قبل تر از آن چیزی بوده که ما قبلا تصور می کرده ایم.
این نظریه می تواند پاسخ گوی بسیاری از معماها باشد:
1- علت انقراض دایناسورها در 65 میلیون سال پیش
2- چگونگی به زیر آب رفتن بزرگ ترین کوه ها در طوفان نوح
3- چگونگی جا گرفتن انواع حیوانات در کشتی نوح
4- علت باقی ماندن گزینشی برخی حیوانات همچون مرغ و خروس و شتر مرغ، اما انقراض انواع دایناسورهای ریز و درشت
5- رد نظریه تکامل داروینی و بیان همزیستی انسانها با دایناسورها
6- چگونگی توزیع انسان ها و حیوانات در سطح زمین پس از پیاده شدن از کشتی نوح
7- وجود انسان ها در مکان های دور افتاده
8- وسایل دست ساز انسانهایی که میلیون ها سال قدمت دارند
9- چگونه انسانها میلیون ها سال پیش به قاره آمریکا رفته اند
10- علت وجود ردپای انسان ها مربوط به میلیون ها سال پیش در آمریکا
11- چرا حوای میتوکندریایی قبل از آدم رنگین تن بوده است
تا کنون دلایل فراوانی جهت توجیه انقراض پایان کرتاسه مطرح گردیده‌است که نظرات جدید به برخورد شهاب سنگی در حدود 65.5 میلیون سال قبل به قطر ۱۰ کیلومتر به زمین دلالت دارد. اما جدید ترین نظریه، که توسط اینجانب مطرح می شود: نظریه انقراض دایناسورها توسط طوفان نوح می باشد که حتی برخورد آن شهاب سنگ نیز در ایجاد آن طوفان نقش داشته است. در صفحات بعدی به توضیح بیشتر این نظریه جنجالی خواهم پرداخت.
باید توجه داشت که برای انقراض دایناسورها دانشمندان یک فرایند تدریجی را در نظر نگرفته اند، اما چرا؟! چه عواملی باعث شده است که دانشمندان به دنبال عواملی آنی باشند؟دایناسورها برای بیش از 160 میلیون سال حاکم بی چون و چرای زمین بوده اند و تعداد آنها بسیار زیاد و متنوع بوده است. دانشمندان به دنبال بیان پدیده ای آنی همچون برخورد شهاب سنگی بزرگ به زمین هستند. یعنی اتفاقی که به یک باره به وقوع پیوسته است و تعداد زیادی از دایناسورها و بلکه جانوان خشکی را نابود کرده است.
چه دلایلی باعث شده است که دانشمندان به دنبال بیان چنین رویدادهای آنی در انقراض دایناسورها باشند؟
اما این اتفاق چه بوده است که باعث انقراض و نابودی حیوانات شده است. چرا نباید یک گونه دایناسور از آن حادثه جان سالم به در ببرد؟ چرا مرغ و خروس و شتر مرغ و اجداد گربه سانان و سگ سانان و میمونها و ... از این حادثه جان سالم به در می برند؟ مگر نه اینکه مرغ و خروس و شتر مرغ از نسل دایناسورها هستند. پس این حیوانات چه ویژگی خاصی نسبت به سایر دایناسورها کوچک و بزرگ ، داشته اند که باعث شده است که آنها باقی بمانند؟
اما آیا محیط می تواند به صورت کاملا گزینش عمل کند؟ مثلا هزاران مدل دایناسور کوچک و بزرگ منقرض شوند ولی به صورت کاملا گزینشی مرغ و خروس و شتر مرغ از نسل دایناسورها باقی بمانند؟ چرا نباید برای نمونه هم که شده، یک دایناسور کوچک که بجای بال دست داشته باشد و تخم گذار باشد باقی نماند؟!
متن کامل در وبلاگ:
توهم تکامل
http://delusionofevolution.blogfa.com/cat-42.aspx
پس شرط اول تحقیق و پژوهش اینه که انسان ذهن رو از اعتقادات قبلیش پاک کنه و همین طور از نتایج علمی معتبر (پذیرفته شده در تمام مجامع علمی جهان) استفاده کنه.

خیلی مهمه که خودمون رو بی نیاز از تفکر نبینیم...
اینکه موضوعی در فلان دانشگاه تدریس می شود دلیلی بر درست بودن آن موضوع نیست و نمی توان گفت که دیگر نیازی به تحقیق و تفکر نیست...
اینکه تکامل یک اشتباه است کاملا واضح می باشد و در کتاب توهم تکامل من دلایل خودم رو بیان کرده ام.
اگر شما پاسخی برای مطالب مطرح شده در کتاب دارید بفرمایید
وگرنه فعلا تکامل داروینی رد ش
تکامل فرگشت یا تحول واقعیتی که یکی از بزرگترین دستاورد های علم برای انسان امروزه و کمک می کنه که انسان خودش و سایر موجودات زنده کره زمین رو در روند چند میلیارد سال تغیر و تحول درک کنه و نیازی به قلم فرسایی من و شما نداره چون همین الان در تمام مراکز علمی جهان از اکسفورد تا هاروارد تا دانشگاه آزاد اسلامی در تمام رشته های پزشکی زیست شناسی روانشناسی باستانشناسی و... تدریس می شه و در دهه های گذشته هر روز جایگاهش معتبرتر شده پس بهتره این همه وقت و انرژی رو جایی بذاری که یه نتیجه ای به جز گمراهتر کردن یه عده که اطلاعت کافی ندارن داشته باشه...
به نظر من بیهوده ترین کاری که یه انسان تو عمر کوتاهش می تونه بکنه اینه که نظرات و تعصبات خودش رو نگه داره و شروع به تحقیق بکنه که نتیجه مشخصه اون قسمت از نتایج تحقیق که یه جوری با نظراتش می خونه بزرگتر می بینه و هزاران دلیل که با اعتقاداتش جور نیست براش کم رنگ می شه...
پس شرط اول تحقیق و پژوهش اینه که انسان ذهن رو از اعتقادات قبلیش پاک کنه و همین طور از نتایج علمی معتبر (پذیرفته شده در تمام مجامع علمی جهان) استفاده کنه.
تکامل فرگشت یا تحول واقعیتی که یکی از بزرگترین دستاورد های علم برای انسان امروزه و کمک می کنه که انسان خودش و سایر موجودات زنده کره زمین رو در روند چند میلیارد سال تغیر و تحول درک کنه و نیازی به قلم فرسایی من و شما نداره چون همین الان در تمام مراکز علمی جهان از اکسفورد تا هاروارد تا دانشگاه آزاد اسلامی در تمام رشته های پزشکی زیست شناسی روانشناسی باستانشناسی و... تدریس می شه و در دهه های گذشته هر روز جایگاهش معتبرتر شده پس بهتره این همه وقت و انرژی رو جایی بذاری که یه نتیجه ای به جز گمراهتر کردن یه عده که اطلاعت کافی ندارن داشته باشه...
به نظر من بیهوده ترین کاری که یه انسان تو عمر کوتاهش می تونه بکنه اینه که نظرات و تعصبات خودش رو نگه داره و شروع به تحقیق بکنه که نتیجه مشخصه اون قسمت از نتایج تحقیق که یه جوری با نظراتش می خونه بزرگتر می بینه و هزاران دلیل که با اعتقاداتش جور نیست براش کم رنگ می شه...
پس شرط اول تحقیق و پژوهش اینه که انسان ذهن رو از اعتقادات قبلیش پاک کنه و همین طور از نتایج علمی معتبر (پذیرفته شده در تمام مجامع علمی جهان) استفاده کنه.
به دوستان علاقه مند به تکامل و ژنتیک و زیست شناسی
پیشنهاد می کنم که کتاب های معتبر و علمی رو مطالعه کنند.

شما می توانید این کتاب را بخوانید و اینجا به سوالات و اشکالات این نظریه پاسخ بگویید
به دوستان علاقه مند به تکامل و ژنتیک و زیست شناسی
پیشنهاد می کنم که کتاب های معتبر و علمی رو مطالعه کنند.
http://ketabnak.com/comment.php?dlid=12585
توهم تکامل
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک