رسته‌ها
وضعیت حق تکثیر و مالکیت حقوقی این کتاب مشخص نیست؛ بنابراین امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید، با ما تماس بگیرید. همچنین در صورتی که شما نسبت به این اثر محق هستید، می‌توانید اجازه انتشار تمام یا بخشی از نسخه الکترونیکی آن را به ما بدهید، یا آن را از طریق کتابناک به فروش برسانید.
برای اطلاعات بیشتر صفحه «فروش کتاب الکترونیکی» را در بخش راهنما مطالعه کنید.
تقدیر این بود که...
امتیاز دهید
5 / 4
با 48 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4
با 48 رای
نگاهی به کتاب:
مینا و مهیا دو دوست جدانشدنی در عروسی همکلاسیشان با مسعود که تیپ و وضعیت مالی خوبی دارداشنا میشوند مهیا عاشق مسعود میشود ولی مسعود عاشق مینا!ووقتی جواب رد مینا را میشنود تصمیم میگیرد برای نزدکی بیشتر به مینا با مهیا ازدواج کند و مینا با هوشنگ عقد میکند ولی اندکی بعد از عقد هوشنگ مینا را طلاق میدهد چرا که مسعود با دادن پول از او چنین خواسته ، تا این که مینا با کیان آشنا میشود که رئیس کارخانه ای است که مسعود در ان کار میکند وبسیار زیباتر وپولدارتر از مسعود است و با او ازدواج میکند ولی اگر مسعود که همچنان عاشق میناست بگذارد!…
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
esmigel
esmigel
1389/12/08

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی تقدیر این بود که...

تعداد دیدگاه‌ها:
25
غم انگیز بود بی چاره مینا من اگه جای اون بودم هیچوقت نمی تونستم مهیا را تحمل کنم چقدرم که مهیا رو داشت
هنوز نخوندم اول داستانش برام جالب بود به همین خاطر می خوام بخونمش
تقدیر این بود که...
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک