بدون نام

واما جنگ ایران و عراق و برخوردهای ناشایست کاربران با همدیگر! بجای استدلال صحیح نتیجه فقدان تمرین دمکراسی است ولی من با نظرات نویسنده کتاب تا حدود زیادی موافقم و بعنوان کسی که بخش مهمی از زندگی خود را در جبهه های جنگ گذرانده نگاهی گذرا به دو

من این کتابرا از کتابفروشی تهیه کردم و بسیار کتاب زیبایی است. دقیقا شرح حال انقلاب 57است و تمام حکومتهایی که ازبستر یک انقلاب منعقد می شوند فرجامی نامیمون دارند و چقدر جالب است که شخصیتهای انقلاب 57 با قهرمانان کتاب همخوانی دارند!!!

سالها قبل داستان راستان را خوانده ام. ولی واقعیت این است که این مسائل فقط در روی کاغذ عنوان شده ولی درعمل خود اخوندها از عمل به انها عاجزند! ادم می تواند درباره نیکیها ساعتها سخنرانی کند ولی وقت عمل عرصه بر او تنگ می گردد. اقای مطهری که درک

معلوم است بعضی روایات متناسب با عقل مردم هزارسال پیش است! ولی نه عقل مردم قرن بیست ویک! درزمان پیامبر که تیغی نبود ماشین اصلاحی نبود و مردم با قیچی ریشهای خود را اصلاح می کردند پس این حرمت ریش را ازته زدن ازکجا امده؟ وجدانا استعمال هرویین و

بسیار برای کوته فکری نویسنده این نوشته متاسفم! که عمر و وقت گرانبهای خود را برای نوشتن مطلبی صرف کرده که هیچ مشکلی را حل نخواهد کرد. خوب است این نوشته 4صفحه است و نویسنده اصلا متوجه تناقضهای خود نشده است! اول اینکه : در پاراگراف دوم اشاره ش

كتابي كاملا زيباست و با اين دوره مطابقت دارد

درجواب rojben: که نوشته اند روشنفکرمتهجر!! اول اینکه اقا جان متحجر می نویسند نه متهجر!! کتابخوان که نباید غلط املایی داشته باشد! دوم اینکه نیکو ان است تا انسان با افکار کسی بدرستی اشنا نشده درباره اش قضاوت نادرست نکند. بهتر است جنابعال

متاسفانه بخشی از کتاب فوق العاده بی ارزش و سراسر تناقض و لبریز از دروغ را خواندم و برای نویسنده اش که وقت گرانبهای خود و مارا تلف نمودند تاسف خوردم. اه ای خدا در مذهب اینان دروغ و سخن ناراست حلال شده است! اصلا فرض کنیم هولو کاست صحت نداشته

چرا دولت کودتا تلاش می کند واقعه هولناک هولو کاست را انکار کند؟ این واقعه منحصربفرد در فاصله سالهای 1939تا 1945میلادی یعنی قبل از تشکیل دولت اسراییل روی داده است. تمام اسناد و مدارک غیر قابل انکار ان موجود است. جنایتکاران حزب نازی در دادگاه

ازاظهار نظر جناب اقای علی منصوری بینهایت خوشحال شدم. خوب نوشته است و منطقی. من در تلویزیون یک صحنه ای دیدم که هروقت به ان فکر می کنم معذب می شوم. در حسینیه جماران اقای خمینی ( که همه ما را فریب داد) دران بالا نشسته بود. چهره اش رنجور و بی