بدون نام

من شخصا" با اینکه با نظریه توهم تکامل محمد علی هم عقیده نیستم اما برای ایشان صمیمانه احترام قایلم. اولا اینکه ایشان برخلاف دیگر اعضاء محترم که فقط به ایرادگیری مشغولند همت کرده و وقت گذاشته اند و چند کتاب را نوشته اند. دوما" ایشان آنقدر در

من شخصا" با اینکه با نظریه توهم تکامل محمد علی هم عقیده نیستم اما برای ایشان صمیمانه احترام قایلم. اولا اینکه ایشان برخلاف دیگر اعضاء محترم که فقط به ایرادگیری مشغولند همت کرده و وقت گذاشته اند و چند کتاب را نوشته اند. دوما" ایشان آنقدر در

عجیبه! چند روز پیش تعداد افراد متنفر از کتاب 18 بود من هم به این کتاب امتیاز 1 دادم ولی با کمال تعجب عدد 18 اصلا تکان نخورده مطمئنم دوستان دیگرم هم به آن امتیاز 1 داده اند ولی عدد 18 با امداد غیبی ثابت شده و تغییر نمیکند از اینکه علم ریا

در ضمن من با عقیده ساواروشکا موافق هستم که بحث در باره خدا یک بحث فلسفی اشت نه علمی و برای اثبات وجود خدا همین بحث کوتاه و فشرده علت و معلول برای کسی که لج بازی نمیکند کافیست اگر طبق نظر بی خدایان هر معلولی علتی میخواهد پس چرا برای خلقت

من فکر کنم ساواروشکا در 3-4 خط جواب علیموهی را دادند . آنجا که ایشان رابطه علت و معلول را توضیح دادند و گفتند سلسله ارتباط علت و معلول نمیتواند تا بی نهایت پیش رود و الا هستی بوجود نخواهد آمد. آخرین حلقه از زنجیره علت و معلول (که دیگر خودش

یه عده فکر میکنند که یهودیان با کلک و حقه بازی بر دنیا حاکم شده اند، نه برادر عزیز، اینطور نیست، بلکه حماقت و هوسرانی حکام و علمای مسلمان و مسیحی است که آنها را عقب نگداشته شما به جوامع غربی سری بزنید میبینید 80 درصد وکلای دادگستری، حقوقدا

چند روز پیش بطور کاملا تصادفی نگاهی به دیدگاههای زیر این کتاب انداختم و دیدم که دوستان و [b]آقایان[/b] عزیز در بحث و جدلی پرشور چیزی حدود 700 کامنت را نوشته بودند، من نیز چون بحث را شیرین یافته ولی بدلیل گرفتاری درسی فرصت شرکت در آن را نداش

من بطور تصادفی چند بحث گذشته آقایون رو خوندم. نکته ای که برایم جالب بود بحث و جدل دو طرف در مورد آیات قران و مسائلی چون معنای هفت آسمان، کوهها، و انبساط عالم و زمین بود. دوست دارم فقط بطور خلاصه بگم که تعبیری که از هفت آسمان در قرآن میشود

علی منصوری شاعر میفرمایند: این دهان بستی دهانی باز شد تا خورندهء لقمه‌های راز شد قوت اصلی بشر نور خداست قوت حیوانی مر او را ناسزاست چند شبها خواب را گشتی اسیر؟ یک شبی بیدار شو دولت بگیر

این شعر جاهای بهتر هم دارد که هردو جاانداخته اید: [b] ازقیاسش خنده آمد خلق را کو چو خود پنداشت صاحب دلق را کارپاکان را قیاس از خود مگیر گرچه ماند در نبشتن شیر چو شیر چون بسی ابلیس آدم روی هست پس به هر دستی نشاید داد دست! جمله