جنایت و مکافات
اول رجوع میکنم به دو تا نقل قول، از دو تا دیدگاه هات
[quote][شخصیت قهرمان داستان به هیچ وجه تغییر نمیکنه .[/quote]
[quote]در برابر "چرای تغییر شخصیت" مسئله پذیرش مقصر بودن و عذاب وجدان قرار می گیرد.در این مسئله سوفیا به مثابه کاتالیزور
جنایت و مکافات
[quote]شخصیت قهرمان داستان به هیچ وجه تغییر نمیکنه و در نقطه ی عطف جرقه ی عذاب وجدان(که به تفصیل در صفحات قبل وجود این حس در قهرمان داستان توضیح داده شده)سبب تغییر رویکرد(رویکرد و عمل قهرمان داستان تغییر میکنه و نه شخصیت او) راسکلنیکف می شه
آدم کشها
[quote]به نظر شما شخصیت اصلی داستان کیست ؟[/quote]
اگر مبنای تعیین شخصیت اصلی در داستان بر اساس فرم های کلاسیک در نظر گرفته شود پسر جوان ( نیک ) این داستان شخصیت اصلی می باشد
از بارز ترین نشانه های شخصیت اصلی در این تعریف ، تحول شخصیت
جنایت و مکافات
به نظرتون تغییر قهرمان داستان در آخر کار ضعیف و دم دستی نیست؟
به عبارت دیگر آیا نویسنده تونسته با زمینه چینی مناسب قبلی در سیر حوادث ، نقطه عطف و چرخش راسکلنیکف را به گونه ای باور پذیر به تصویر بکشه ؟