بدون نام

تصادف - مرگ - بیماری - خودکشی - مرگ مغزی - اعتیاد - ناکامی و شکست عشقی- آه...ناله...اشک ...فغان...... خلاصه این داستان مجموعه بسیار کاملی از انواع مصیبتهاست. اگه شیفته و طرفدار همچین داستانهایی هستید اصلا" وقت تلف نکنید!!!!!!!(!) با تشکر

بعد از این همه بدبختی و مصیبتی که در زمین و زمان وجود داشت و خانم نویسنده همش رو نصیب این خانواده مفلوک کرد ولی بالاخره همه رو سروسامون داد و خوشبخت کرد.;-( ولی باز هم همان قضیه همیشگی دختر دیپلمه و آقایون تحصیل کرده و متخصص و فرنگ رفته در

داستان آموزنده ای برای نوجوانها بود. :Oولی چرا نویسندگان رمانهای ایرانی علاقه زیادی دارند که تموم وقایعی رو که در قبرستان پیش میاد با ذکر جزئیات شرح بدن؟ مثل ضجه زدنها-چنگ زدن صورت-جیغهایی که در فراق عزیز از دست رفته از ته دل میکشن؟ بابا

:Dخیلی آبکی بود.نویسنده با اینکه پدر و مادر سپیده را خیلی با فرهنگ و فهمیده معرفی کرده بود ولی معلوم نیست که چرا این افراد به راحتی آب خوردن با ازدواج تنهادخترشان و بهروز که هیچ شناختی از او نداشتند و حرف و حدیث زیادی هم پشت سرش بود موافقت

این کتاب داستان قشنگی داشت و خوب هم تموم شد یعنی از اون داستانهایی که حول محور قبرستان_بیمارستان میگردند نبود.ولی ضعفهایی هم داشت من با این که کرد نیستم ولی خوب میدونم که کردها نسبت به فرهنگشون خیلی تعصب دارند و با بچه هاشون هم کردی صحبت می

کتاب خوبی بود ولی آگاتا کریستی داستانهای دیگه ای داره که قشنگترند.اصولا" داستانهای بلندترش بخاطر زیاد بودن تعداد مظنونین هیجان انگیزتره. لطفا" کتابهای بیشتری از این نویسنده بگذارید.قتل مرموز هم خیلی قشنگه:-)

:-(من زیاد دوستش نداشتم.ولی از سایت خوبتون خیلی ممنونم.