خاطرات سفر با موتور سیکلت
خوشحالم که این کتاب را یافتم
چه گوارا به قول خودش یک مرد بود
درحالی که دستانش را به تخته بسته بودند فریاد می زد که ترسوها شلیک کنید شما یک مرد را می کشید