وصال در وادی هفتم
چهلودو شبها. شبها. این شبهای پر خوف هولناک. شبهایی که هر ثانیهاش، هر دمش، شبها است. خیابانهای سرد و کوچههای تاریک. این شبِ شبِ شبِ شب. این شبهای غمزده. خانهها و میخانهها همه بسته. مسجدها همه بسته. آن دستهایی که هر صبح چون سایه