دیوان غزلیات مولانا شمسالدینمحمد خواجه حافظ شیرازی
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند و اندر ظلمت آن شب آب حیاتم دادند
بیخود از شعشعه ی پرتوی ذاتم کردندن باده از جام تجلی صفاتم دادند
چه مبارک سحری بود چه فرخنده شبی آن شب قدر که از این تازه براتم دادند
.
.
.
همت حافظ و انفاس سحرخیزان بود ک
روحی در همسایگی
نه بابا من واسه این کتابا وقتی ندارم....
همه آخراشون مثه همن.....
یجورایی خوندنشون وقت تلف کردنه....
مثه اینجا موندن....
به سلامت!
روحی در همسایگی
[quote='bita 1']نقل قول از Sir youra shanist:
ببخشید بیتا خانم ولی منظور ما پسرا کتابای عاشقونه-اکشن بود....
خواهش میکنم جناب گم نام ولی هیچ نویسنده ای دیوونه نیست.[/quote]
خواننده هاش دیوونه ان :))
روحی در همسایگی
[quote='bita 1']نقل قول از Sir youra shanist:نقل قول از nima rad:
بیخیال آقا نیما دخترا سلیقه شون متفاوته کتاب دیوونه ها رو میخونن تو خودتو ناراحت نکن!
خیر استاین اصلا هم دیوونه نیست.دارن هم همینطور.[/quote]
ببخشید بیتا خانم ولی منظو
روحی در همسایگی
هردوشون جوری مینویسن که آدم دلش میخواد ادامه بده....
دارن تا لحظه آخر هیجان رو نگه میداره و جوری مینویسه که خواننده فکر کنه بعدش چی شد حالا چجوری بقیه زندگی میکنن و اینا....
اما کتابای استاین آخرش یجوریه که من به شخصا خوشم نیومد.....
اما