رسته‌ها
کتابی انتخاب نشده
کتاب‌های بیشتر
کتابی انتخاب نشده
کتاب‌های بیشتر
کتابی انتخاب نشده
کتاب‌های بیشتر

نویسنده‌های مورد علاقه

نویسنده‌ای انتخاب نشده
نویسنده‌های بیشتر

آخرین دیدگاه‌ها

پیشنهادی هم برای مدیران و مسولان این سایت دارم اگر واقعن دغدغه فرهنگی دارند . بهتر است مسابقه ی داستان نویسی در این سایت و میان کاربران برگزار کنید و جوایزی هم برای برندگان (لااقل 3 نفر) در نظر بگیرید . اگر امکان جایزه مالی نیست می توان ا
برای جناب mohsen ghahari : من به هیچ وجه قصد توهین نه به شما و نه به هیچ یک از نویسندگان را نداشته و ندارم و بر این باورم که شما نیز چنین قصدی نداشته اید . انچه هم تاکنون نوشته ام نه غرض ورزی بوده نه خیانت و نه نظر مغرضانه . بلکه درکی بود
[quote='judass']کوتاه نوشته ای ,ملهم از مطالعه ی کامنت ها ! ps: آگاهی ای که شخص با تفکر و ادراک از خودش و نوع بشر کسب می کنه,آدمی رو به سمت رفتارهایی با اصطکاک کمتر ,ادب مضاعف تر سوق می ده ! pps: از سرقت ادبی ای که خلال صحبتم از جناب اخوا
اینرا هم فرامشو کردم بنویسم جناب mohsen ghahari بجای نحوه گرفتن ماهی به دوستانتان ماهی گیری یاد بدهید اگر دوست واقعی انها هستید . ضمن انکه من خیلی خودم ار کنترل کردم که چه دیروز و چه امروز مودبانه بنویسم وگرنه باید رفتار مرا با پرستاران و ز
[quote='mohsen ghahari']نقدی بر داستان " تن طاهر" ------------------------------------------------------------------------- پی نوشت : ضمن پوزش از جناب قلندر که در جوار ایشان برخی نامهربانیها صورت گرفته ، از دوستان فروتنانه میخواهم در نق
و سرانجام داستان اخر : بود و نبود اسمش کاملن با محتوای داستان جور بود . فکر کنم 40 /50 باری فعل بود یا نبود را خوندم . حکایت سرگشتگی و تنهایی و پوچی دخترکی خل و چل را بخوبی نشان دادی و از این بابت این کارت قابل تحسینه اما باز هم دچار بازی
داستان یازدهم : روز تلافی داستانی ضعیف و بی ریشه . تقلیدی کاملن ناشیانه از سبک و کتابهای ژان ژنه و بوکوفسکی و شاید هم سبک سلین اگر اینطور که نویسنده عنوان کرده اولین داستانش باشه جای امیدواریه . چون تازه اول راهه و میشه با خوندن و فقط خو
داستان دهم : زنده یاد عشق اینم داستان بدی نبود یک مینیمال خوب ایرانی با مختصری تقلید اما با این همه قابل احترام . شروع خوبی داره و صدالبته پایان متوسطی . البته به نظرم استفاده خوبی از واژه ها نشد . لااقل در ابتدای داستان . داستان میانه
داستان نهم : بیاید فقیر شویم رک بگم این اثر بیشتر شبیه یک بیانیه خداشناسی یا بهتره بگم مقاله خداشناسی بود تا داستان . هدف نویسنده این بود که نگرش انسان ها را به خدا تغییر بده یا بهتره بگم با این کلمات یک پنجره ای جدید برای من خواننده باز
داستان هشتم : ژنراتور هیچی از این داستان نفهمیدم . بیانگر چه چیزی بود ؟ . روایت موازی یک برش از زندگی نظامی امریکایی و پسری ایرانی مثلن قراره چه چیزی به من خواننده بفهمونه . تنها جمله ای در این داستان که جذبش شدم و لذت بردم اخر داستان بود
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک