مرغان شاخسار طرب
من خيلي سال پيش(15سال) پيش كتابو خوندم نسخه چاپ قديم بود .كلي باهاش تو ذهنم تصويرساختم تنهايي مگي رو حس كردم بودن مادر ودر عين حال نداشتننشو و خيلي غماي ديگشو ..... تااينكه فيلمشو گرفتم و ديدم عاشق دختره شدم و حرصي ازدست رالف در عين حال كه
همخونه
خوب بود مخصوصاكه خود كتاب رواسكن كرده بودن (غلط املايي كمتري داشت) باتوجه به كتابهاي م مودب پور بهتر و واقعي تر بود گرچه همچنان شخصيت اصلي داستان دوباره ومثل هميشه زيبابود و دلفريب ولي همذات پنداري خواننده را برمي انگيخت .
كلا از خوندنش لذ
دالان بهشت
lمن خيلي وقت پيش خوندمش وخيلي خوشم اومد كتاب واقعي بود بدون الفاظ و استعارات الكي
ااميدوارم نويسنده بازهم ادامه بده و بههيمن يك يادوكتاب بسنده نكنه .