رسته‌ها
کتابی انتخاب نشده
کتاب‌های بیشتر
کتابی انتخاب نشده
کتاب‌های بیشتر
کتابی انتخاب نشده
کتاب‌های بیشتر

آخرین دیدگاه‌ها

این کتاب برای اولین و آخرین بار اولین لیست لو رفته کارمندان رسمی ساواک را در دسترس قرار داد. بسیاری از افراد این لیست، چند ماه بعد به کار بازگشتند. اولین سری دعوت شدگان از قسمت بین‌المللی بودند. دوستان محقق به تشابه نام خانوادگی اعضاء مخصوص
آیتی نزدیک بیست سال مبلغ بود و خود ذکر می کند،چون مقامی داده نشد، به مخالفان پیوست. جالب اینکه این کتاب در سال ۱۳۰۷ نوشته شده و آیتی با تمسخر، پیش بینی بهاءالله در مورد نابودی عثمانی را مطرح کرده، اشتباه بودن آن را دلیل دروغگو بودن می داند،
ایکاش بجای حمله شخصی و شخصیتی به محتوا و قوانین این آیین پرداخته می‌شد و سعی در رد آنها می‌شد. مثلا ممنوعیت وجود طبقه روحانی قابل بحث است یا ممنوعیت امر به معروف یا جایگزینی تمیزی و کثیفی بجای نجاست و عدم وجود نجسی در صورت شستشو یا استرلیز
تنها با توسط به توهم توطئه و عنوان کردن تاثیر قدرت های استعماری، نمی توان یک حرکت یا جنبش مردمی را منکوب کرد. به دوستان توصیه می کنم متون مکتوب هر نحله فکری و تاثیرات آن در جامعه را مطالعه کنند. برای مثال حرکت فاطمه قره العین و حرکت مقابله
سندیت این کتاب رد شده است. شخصی که به نام نویسنده نام برده می شود، سالها بعد از تاریخ ادعایی منصبی در وزارت خارجه روسیه داشته است و هیچگاه کتابی ننوشته. جالب اینکه اسناد انتشار یافته نشان می دهد که حکومت روسیه چندین بار،طی مکاتباتی خواهان د
شخصی که در بالاترین مدارج به مدت سی سال حضور داشته و بعد از نرسیدن به مقام ریاست، ناگهان چشمانش گشوده شده، آیا صادق است؟ آقای آیتی، روحانی، نویسنده، مبلغ و مفسر، سی سال و اندی گول خورد؟ بعد که از دربار و ارباب قدرت، رانت و پست گرفت، شد روشن
عبداله شهبازیه دیگه! جدی نگیرید. در محیط یک طرفه، خود گفتن و خود خندیدن چه آسان است و البته چه حال به هم زن.
پدر من در زمان حکومت گذشته مدتی زندان بود.سالها بعد که صحبت از شکنجه شد، از او پرسیدم. گفت حیف که قدر ندانستیم، چند بار برای اعتراف شلاق خورده بود اما می‌گفت شلاق به کف پایم زدند که اعتراف کنم اما نه در زمان بازجویی نه بعد از آن به هیچ وجه
ایکاش این کتاب حد اقل پنجاه صفحه بیشتر بود، همان قسمتی که تصمیم گرفته شد تا هم زمان صدر گم شود، شریعتی خود کشی کند، تیم متشکل از یزدی، قطب زاده، بهشتی، بنی صدر تشکیل شود و بشود آنچه شد.
در این روزهای سرد و تاریک ، در این روزهای سرگشتگی و حیرت، در این روزهای بی خورشید تنها امید، تنها عشق ، تنها راه بیرون نزدن و ندویدن در میان مه دوستی است که از کودکی دستش در دستم نهادند تا هنگام ترس و وحشت بفشارمش و باور کنم که تنها نیست
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک