مسعود بهنود
(1325 هـ.خ)
نویسنده، منتقد ادبی، تهیهکننده رادیو و تلویزیون و روزنامهنگار
مشخصات:
نام واقعی:
مسعود بهنود
تاریخ تولد:
1325/05/28 خورشیدی
تاریخ درگذشت:
محل تولد:
تهران
جنسیت:
مرد
ژانر:
ادبیات، سینما و سیاست
زندگینامه
وی کارش را به عنوان روزنامهنگار از سال ۱۳۴۲ شروع کرد. وی آثاری در زمینهٔ سیاست و تاریخ معاصر ایران نگاشتهاست.بهنود به عنوان یک روزنامهنگار در روزنامههای متفاوتی از جمله آیندگان و تهران مصور کار کردهاست. او بیش از بیست روزنامه و مجله را بنیان نهاده است، که هیچ یک از آنها در حال حاضر منتشر نمیشوند. بهنود در سال ۲۰۰۲ به بریتانیا مهاجرت کرد.او دو فرزند با نامهای بامداد و نیما بهنود - که طراح لباسهای ایرانی است - دارد.او از سال ۱۳۸۱ تاکنون در لندن زندگی میکند.
بیشتر
آخرین دیدگاهها
کتاب این سه زن، نوشته مسعود بهنود، در ۱۴ فصل و در قالب یک روایت تاریخی به شرح زندگانی پرماجرای #اشرف_پهلوی، #مریم_فیروز و #ایران_تیمورتاش میپردازد. آنها در حالی که هیچ شباهتی به یک دیگر نمیبرند، از جهاتی شبیه به یکدیگرند. هر سه پدری داشته اند که به او می بالیدند، و هر سه در خیال آن بوده اند که داد پدر را بستانند و هر سه بیش از برادران خود بدین کار موفق شدند، و این همه در یک مقطع تاریخی رخ داد. پس دو تن آنها، لامحاله در مقابل آن دیگری قرار گرفتند. یکی ( #ایران_تیمورتاش) هفت تیر برداشت و تا انتقام خون پدر را از قاتلان نگرفت آرام ننشست. آن دیگری ( #مریم_فیروز) علی رغم خاستگاه طبقاتی خود توده ای شد و ماند. بی آن که از کمونیسم چیز زیادی بخواند و بداند، این راه را برای انتقام گیری از پهلوی ها، برگزید. و آن سومی ( #اشرف_پهلوی) که در مقابل اینها قرار گرفت، در شهریور ۲۰ از اصفهان به تهران آشوب زده برگشت، تا ارثیه پدر را که سلطنت بود حفظ کند و خود را در این کار محکم تر از برادر دوقلویش میدید. و بود. مقطعی که این هر سه مستقل و رها شدند، شهریور ۱۳۲۰ بود.
#اشرف_الملوک_پهلوی، فرزند رضاشاه و خواهر دوقلوی محمدرضاشاه پهلوی بود. وی دیپلمات، رئیس کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد و کمیسیون حقوق زنان سازمان ملل متحد و از فعالان حقوق زنان در ایران بود. وی در بهار سال ۱۳۲۵، نقش مهمی در ترغیب ژوزف استالین به خروج ارتش سرخ از آذربایجان ایران داشت. از اشرف پهلوی همچنین به عنوان یکی از عوامل موثر جریان کودتای ۲۸ مرداد و سقوط محمد مصدق نام برده شده است. اشرف پهلوی همچنین نقش مهمی در تاسیس سازمان خدمات اجتماعی و سازمان زنان ایران داشت.
#مریم_فیروز، یکی از چهره های شاخص سیاسی ایران در دوران پهلوی دوم، از مخالفان حکومت سلطنتی و عضو حزب توده، موسس سازمان زنان حزب توده و از فعالان حقوق زنان در ایران بود. او دختر عبدالحسین میرزا فرمانفرما، شاهزاده قاجار و همسر نورالدین کیانوری از رهبران حزب توده بود. وی پس از جدایی از هنسر اولش، در سال ۱۳۲۳ با نورالدین کیانوری ازدواج کرد و یک عمر زندگی پرهیاهو و پرکشمکش را آغاز نمود. وی و همسرش کیانوری در پی کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ پس از چهار سال زندگی مخفیانه در سال ۱۳۳۶ ایران را ترک کردند و به شوروی سفر کردند و دو سال بعد به آلمان شرقی رفتند و به فعالیت سیاسی خود ادامه دادند. در آن سالها او به طور غیابی به اعدام محکوم شده بود. مریم فیروز با دکتر محمد مصدق، نسبت فامیلی داشت (دکتر مصدق، پسر عمه او بود) و مریم فیروز در روزهای بحرانی ۲۵ و ۲۸ مرداد سال ۳۲، رابط اندرونی دکتر مصدق با رهبری حزب توده بوده است. پس از انقلاب ایران (۱۳۵۷) و سقوط رژیم سلطنتی، مریم فیروز و کیانوری بعد از ۲۶ سال در اردیبهشت ۱۳۵۸ به ایران بازگشتند و بعد از آن به دنبال انتقاد از سیاستهای جمهوری اسلامی، بقیه عمر را در زندان با حبس خانگی گذراندند...
#ایراندخت، فرزند اول عبدالحسین تیمورتاش (معززالملک) و صغری سلطان خانم (سرورالسلطنه) بود. وی در تهران رشد کرد و در دوران تحصیل از دانش آموزان ممتاز مدرسه ناموس بود. سپس برای ادامه تحصیل به فرانسه رفت و از دانشگاه سوربن این کشور دکترای فلسفه گرفت. وی در سال ۱۳۵۵ به سمت وابسته فرهنگی و مطبوعاتی سفارت ایران در فرانسه منصوب شد. ایراندخت از شاعران مشهور بجنورد محسوب میگردید و سرانجام در سال ۱۳۷۰ خورشیدی در پاریس درگذشت. عمه او، دکتر بدری تیمورتاش اولین بانوی پزشک ایران است که تحصیلاتش را در بلژیک در رشته دندان پزشکی به پایان برد و سالها در ایران در رشته خود به فعالیت پرداخت و از بنیاگذاران دانشکده پزشکی مشهد است. مسعود بهنود در کتاب این سه زن (شرح زندگی مریم فیروز، اشرف پهلوی و ایران تیمورتاش) مینویسد:
" یگانه دختر عبدالحسین تیمورتاش برخلاف پسرانش، علیرغم اصرارهای محمدرضا پهلوی در جهت دلجویی از آنها، نه تنها رغبتی برای حضور مجدد در دربار از خود نشان نداد، که حتی برادرانش را نیز به بی غیرتی متهم و آنها را سرزنش مینمود "
- در شهریور ۱۳۲۰ که اوضاع دگرگون شد، پزشک احمدی به کشور عراق گریخت؛ ولی به وسیله مامورین عراقی دستگیر و به مقامات ایران تحویل گردید. به گفته مسعود بهنود: " پس از سرنگونی رضاخان و فرار پزشک احمدی، ایران تیمورتاش، در جهت گرفتن انتقام خون پدرش به صورت ناشناس به بغداد رفت و جلاد رضاخان، معروف به پزشک احمدی - که در این شهر به شغل رمالی و دعا نویسی مشغول بود - را پیدا کرد، سرانجام نیز با ممارست بسیار از طریق سفارت ایران در بغداد، پزشک احمدی را به ایران آورده و به محاکمه کشاند...".