رسته‌ها

مظاهر مصفا
(1311 - 1398 هـ.خ)

استاد دانشگاه، مصحح و شاعر
مشخصات:
نام واقعی:
تاریخ تولد:
1311/06/01 خورشیدی
تاریخ درگذشت:
1398/08/08 خورشیدی (87 سالگی)
محل تولد:‌
تفرش
جنسیت:‌
مرد
ژانر:‌
قصیده
زندگی‌نامه
او سال‌های زیادی به‌عنوان استاد تمام رشتهٔ زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه تهران به‌خدمت مشغول بود. وی در سال ۱۳۸۴ به دستور ریاست دانشگاه کنار گذاشته شد و پس از آن مدتی استاد تمام وقت دوره‌های دکترای دانشگاه آزاد اسلامی بود. مظاهر مصفا یکی از قصیده‌سرایان شاخص ایرانی بعد از ملک‌الشعرا بهار است. وی در کشورهای افغانستان و هند و دیگر کشورهای فارسی‌زبان نیز شناخته شده‌است. قصیدهٔ «هیچِ» او یکی از شعرهای اوست که غلامحسین یوسفی در کتاب چشمهٔ روشن به بررسی آن پرداخته و صلاح الصاوی (شاعر و سخن‌سنج مصری) در کتاب العدمیّه فی شعر آن را ترجمه، نقد و بررسی کرده‌است. تاکنون چند مجموعه شعر از او به‌چاپ رسیده که از آن جمله: ده فریاد، سی سخن، نسخه اقدم ، توفان خشم، سپیدنامه، مهر دلبند هستند. همچنین تصحیحات وی بر دیوان ابوتراب فرقتی کاشانی، مجمع‌الفصحاء رضاقلی‌خان هدایت، نزاری قُهستانی، سنایی، سعدی، نظیری نیشابوری و جوامع‌الحکایات محمد عوفی منتشر شده‌اند. شعار «یا مرگ یا مصدق» که در انقلاب ۱۳۵۷ ایران سر داده می‌شد برگرفته از بیتی از یکی شعرهای مظاهر مصفا بود که در آن سروده بود: «آزادگان به راهت، از جان خود گذشتند/ با خون خود نوشتند، یا مرگ یا مصدق»
بیشتر
ویرایش

آخرین دیدگاه‌ها

تعداد دیدگاه‌ها:
1

«دادگاهِ مصدّق»



رفتم به دادگاهِ مصدّق‏

دیدم جلال و جاهِ مصدّق‏


کشتیّ دل شکست چو برخاست

‏توفان اشک و آهِ مصدّق


بر پاکی عقیدت و نیّت

دو چشم تر گواهِ مصدّق


برق نجات مردم مشرق

می‏‌جَست از نگاهِ مصدّق‏


کوهی ز عزم و رای نهان بود

در پیکر چو کاهِ مصدّق‏


پنهان به هاله‌‏ی غم و اندوه‏

دیدم جمالِ ماهِ مصدّق


دنیایی از امید نهان داشت

لبخندِ گاه‏‌گاهِ مصدّق


آن ابلهان که رحم نکردند

تا بر گل و گیاهِ مصدّق


آن روسپی‌‏زنان که ربودند

از کفش تا کلاهِ مصدّق


دیدم من ای شگفت که بودند

اعضای دادگاهِ مصدّق


تردامنی زبون که زمانی

می‏‌بود روسیاهِ مصدّق‏


دیدم ستاده پیش وی افسوس

سروِ قدِ دوتاهِ مصدّق


فریاد دل بخاست که ‏ای وای‏

آخر چه بُد گناهِ مصدّق‏


گفتم به جانِ سفله ترحّم

این بود اشتباهِ مصدّق


هر راه کاین دَدان بنمایند

چاه است و راه راهِ مصدّق


فردا ز سوی شرق برآید

فریادِ دادخواهِ مصدّق


ای دل غمین مباش که باشد

دست خدا پناهِ مصدّق


ایرانیان غریو برآرند

یا مرگ یا که راهِ مصدّق


مظاهر مصفا 

استاد مظاهر مصفا در این شعر اشتباه دکتر محمد مصدق را به زیبایی بیان کرده اند.


عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک