آستریکس قهرمان گال

دهکده ی کوچک گال ها همچنان با تکیه بر نیروی جادویی مردانش، در برابر لشکر روم مقاومت می کند. کایوس بنوس - فرمانده ی کامپندیوم، اردوگاه مجهز رومی ها - تصمیم می گیرد که راز قدرت جادویی اهالی شکست ناپذیر گال را بفهمد و به همین منظور یکی از افراد خود را به شکل گال ها درمی آورد و با حیله به میان آن ها می فرستد. جاسوس رومی ها در می یابد که این قدرت جادویی مربوط به معجونی است که گتافیکس کاهن می سازد.رومی ها تصمیم به دزدیدن گتافیکس می گیرند و در فرصتی که او برای چیدن داروش از دهکده خارج شده، در این کار موفق می شوند. آستریکس - قهرمان گال - که از غیبت گتافیکس نگران شده، برای یافتن او از دهکده بیرون می آید و در راه متوجه می شود که رومی ها کاهن را ربوده اند.قهرمان ما، خود را به اردوگاه کامپندیوم و محل اسارت گتافیکس می رساند، ولی خود نیز در چنگ رومی ها اسیر می شود.آیا آن ها می توانند از زندان رومی ها رهایی یابند؟ آستریکس فکر خود را با گتافیکس درمیان می گذارد و سپس حیله ای که آن دو برای رومی ها تدارک دیده اند، به اجرا در می آید.........