گویا شهید مطهری در سال های 1344 و 1346 سلسله مقالاتی(سی و چند مقاله) درباره حقوق زن در اسلام در همین سری مجلات زن روز منتشر میکنند، که البته به علت فضای فرهنگی و اخلاقی خاص این مجله باعث اعتراض بعضی از دینداران به ایشان میشود.
شخصا قبل از دیدن این مجلات اعتراضات آن متدینین رو تنگ نظرانه میدانستم، اما بعد از تورق چندی از این سری مجلات چه بسا اعتراض منتقدین رو وارد میدانم!
به نظرم در صورت دیدن اصل آن مجله های حاوی یادداشت های استاد، میتوان در مورد ماجرای مذکور قضاوت منصفانه تری داشت .
محمد مجتهد شبستری در اینباره چنین میگوید: یک برجستگی، ما در ایشان میدیدیم و آن برجستگی این بود که میدیدیم یک ملبس به لباس روحانیت، بی پروا و با کمال شجاعت، خویش را وارد میدانهایی میکند که در آن میدانها اهل علم کمتر وارد میشدند؛ یعنی میدان بحث با افکار دیگر، مکتبهای دیگر و میدان نوشتن در مجلاتی مثل «زن روز» آن وقت که مجلهای بود که تقریباً اختصاصاً در آن کسانی مطلب مینوشتند که چندان کاری با اسلام نداشتند؛ در واقع یک مجله غرب زده بود که منتشر میشد. اما وقتی ایشان میدیدند که باید از طریق همان تریبون مطالبشان را بگویند، از وارد شدن در آن میدان نه تنها امتناعی نداشتند، بلکه استقبال میکردند؛ گرچه در نظر عدهای مطلب نوشتن ایشان در مجله «زن روز» آن روز، نوعی برای ایشان کسر شأن و یا خلاف آداب بود.
محمدعلی مطهری؛ برادر استاد: روزی یک نفر آمد و سلام و علیک کرد و به ایشان گفت: مدتی است که دیگر در مجله «زن روز» چیزی منتشر نمیکنید. ایشان گفتند: مدتی لازم دانستم بنویسم، ولی حالا لازم نمیدانم. آن شخص پاکتی پول درآورد و خواست به برادرم بدهد. برادرم گفتند: از همان اول هم من برای پول نمینوشتم که حالا بخواهم برای پول بنویسم. آن موقع وظیفه شرعی میدانستم که بنویسم، ولی حالا وظیفه شرعی نمیدانم، و اضافه کردند که این پولها را جای دیگری خرج کنید.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی زن روز - شماره 40 - 6 آذر 1344
از اینکه درباره مسائل و تبلیغات گذشته ما را مطلع می کنید و می توانیم تفاوت ها را احساس کنیم آن هم به صورت کاملاٌ دقیق و رسمی متشکرم
:-)
شخصا قبل از دیدن این مجلات اعتراضات آن متدینین رو تنگ نظرانه میدانستم، اما بعد از تورق چندی از این سری مجلات چه بسا اعتراض منتقدین رو وارد میدانم!
به نظرم در صورت دیدن اصل آن مجله های حاوی یادداشت های استاد، میتوان در مورد ماجرای مذکور قضاوت منصفانه تری داشت .
محمد مجتهد شبستری در اینباره چنین میگوید: یک برجستگی، ما در ایشان میدیدیم و آن برجستگی این بود که میدیدیم یک ملبس به لباس روحانیت، بی پروا و با کمال شجاعت، خویش را وارد میدانهایی میکند که در آن میدانها اهل علم کمتر وارد میشدند؛ یعنی میدان بحث با افکار دیگر، مکتبهای دیگر و میدان نوشتن در مجلاتی مثل «زن روز» آن وقت که مجلهای بود که تقریباً اختصاصاً در آن کسانی مطلب مینوشتند که چندان کاری با اسلام نداشتند؛ در واقع یک مجله غرب زده بود که منتشر میشد. اما وقتی ایشان میدیدند که باید از طریق همان تریبون مطالبشان را بگویند، از وارد شدن در آن میدان نه تنها امتناعی نداشتند، بلکه استقبال میکردند؛ گرچه در نظر عدهای مطلب نوشتن ایشان در مجله «زن روز» آن روز، نوعی برای ایشان کسر شأن و یا خلاف آداب بود.
محمدعلی مطهری؛ برادر استاد: روزی یک نفر آمد و سلام و علیک کرد و به ایشان گفت: مدتی است که دیگر در مجله «زن روز» چیزی منتشر نمیکنید. ایشان گفتند: مدتی لازم دانستم بنویسم، ولی حالا لازم نمیدانم. آن شخص پاکتی پول درآورد و خواست به برادرم بدهد. برادرم گفتند: از همان اول هم من برای پول نمینوشتم که حالا بخواهم برای پول بنویسم. آن موقع وظیفه شرعی میدانستم که بنویسم، ولی حالا وظیفه شرعی نمیدانم، و اضافه کردند که این پولها را جای دیگری خرج کنید.