تفرج صنع: گفتارهایی در اخلاق و صنعت و علم انسانی
نویسنده:
عبدالکریم سروش
امتیاز دهید
از پیشگفتار کتاب:
نوشتارهایی که درین دفتر آمده است، بخشی از مکتوبات این جانب است که در سالهای پس از انقلاب نگاشته ام و یا بعضاً مباحثی ست که ابتدا صورت خطا به یا مصاحبه داشته و سپس تحریر و تنقیح کرده ام. بلندترین مکتوب این مجموعه همان است که تحت عنوان «موضوع روش اعتبار، مسائل و مشکلات علوم انسانی و تفاوت آنها با سایر شاخه های معرفت» در شانزده قسمت آورده ام. این مکتوب در اصل صورت مصاحبه داشت که از طرف مجله سروش انجام شد و بعداً تمام آن را بازنگری کردم و بر آن نکته ها و نظرهای بسیار افزودم به طوری که اینک از صورت اصلی خارج شده و چهره یک رساله مفرده را یافته است. هفته ها و ماههایی که این مصاحبه ها در آن انجام می شد و تحریر می یافت، ایامی توفانی و پرالتهاب بود و نام علوم انسانی در مخاطب ناآشنا نفرت و وحشت را با هم بر می انگیخت. نفرت از علومی که به صورت علم می نمایند و به واقع علم نیستند؛ و وحشت از دانشهایی که جمعی شعبده باز معرض از حق و دشمن خلق برای بند نهادن بر پای مستضعفان ور بودن سرمایه ایمان آنان پرداخته و بر ساخته اند و به امتهای ستم کشیده به تزویر و فریب فروخته اند. غوغای سختی در معاندت و معاضدت این علوم بر آورده بودند و از دو طرف کشمکش عنیفی می رفت. دامنه نزاع، رفته رفته فراخ تر شد و آتش طعن در خرمن همه علوم تجربی افتاد. و شک نیاوردگان کرده یقین و ناآزمودگان فضول آیین و تاریخ پرستان برهان ستیز و سفسطه ستایان علم گریز، همه بر یکدیگر سبقت می جستند و در ذکر عیوب و رذایل این فنون در سخافت می سفتند. یکی از حوالت و تقدیر تاریخی این علوم سخن می گفت و از انحطاط و احتضار تفکر در مغرب زمین خبر می داد و دیگری نادانسته روشهای فرسوده و رسوا شده و طشت از بام افتاده ای را چون درون بینی به منزله طرق نوین و نامکشوف عرضه می کرد و سومی فلسفه را به جای علم تجربی می نهاد و گمان باطل می برد که فی المثل قد ما در علم النفس همان را و بلکه بهتر از آن را گفته اند که معاصران در روانشناسی جدید می گویند و چهارمی ظنی بودن این علوم را به رخ می کشید و بر آنها لعن و نفرین می فرستاد...
بیشتر
نوشتارهایی که درین دفتر آمده است، بخشی از مکتوبات این جانب است که در سالهای پس از انقلاب نگاشته ام و یا بعضاً مباحثی ست که ابتدا صورت خطا به یا مصاحبه داشته و سپس تحریر و تنقیح کرده ام. بلندترین مکتوب این مجموعه همان است که تحت عنوان «موضوع روش اعتبار، مسائل و مشکلات علوم انسانی و تفاوت آنها با سایر شاخه های معرفت» در شانزده قسمت آورده ام. این مکتوب در اصل صورت مصاحبه داشت که از طرف مجله سروش انجام شد و بعداً تمام آن را بازنگری کردم و بر آن نکته ها و نظرهای بسیار افزودم به طوری که اینک از صورت اصلی خارج شده و چهره یک رساله مفرده را یافته است. هفته ها و ماههایی که این مصاحبه ها در آن انجام می شد و تحریر می یافت، ایامی توفانی و پرالتهاب بود و نام علوم انسانی در مخاطب ناآشنا نفرت و وحشت را با هم بر می انگیخت. نفرت از علومی که به صورت علم می نمایند و به واقع علم نیستند؛ و وحشت از دانشهایی که جمعی شعبده باز معرض از حق و دشمن خلق برای بند نهادن بر پای مستضعفان ور بودن سرمایه ایمان آنان پرداخته و بر ساخته اند و به امتهای ستم کشیده به تزویر و فریب فروخته اند. غوغای سختی در معاندت و معاضدت این علوم بر آورده بودند و از دو طرف کشمکش عنیفی می رفت. دامنه نزاع، رفته رفته فراخ تر شد و آتش طعن در خرمن همه علوم تجربی افتاد. و شک نیاوردگان کرده یقین و ناآزمودگان فضول آیین و تاریخ پرستان برهان ستیز و سفسطه ستایان علم گریز، همه بر یکدیگر سبقت می جستند و در ذکر عیوب و رذایل این فنون در سخافت می سفتند. یکی از حوالت و تقدیر تاریخی این علوم سخن می گفت و از انحطاط و احتضار تفکر در مغرب زمین خبر می داد و دیگری نادانسته روشهای فرسوده و رسوا شده و طشت از بام افتاده ای را چون درون بینی به منزله طرق نوین و نامکشوف عرضه می کرد و سومی فلسفه را به جای علم تجربی می نهاد و گمان باطل می برد که فی المثل قد ما در علم النفس همان را و بلکه بهتر از آن را گفته اند که معاصران در روانشناسی جدید می گویند و چهارمی ظنی بودن این علوم را به رخ می کشید و بر آنها لعن و نفرین می فرستاد...
آپلود شده توسط:
dedarsabz
1389/02/19
دیدگاههای کتاب الکترونیکی تفرج صنع: گفتارهایی در اخلاق و صنعت و علم انسانی