زندگی من - جلد 2
نویسنده:
جواهر لعل نهرو
مترجم:
محمود تفضلی
امتیاز دهید
جواهر لعل نهرو یکی از رهبران جنبش استقلال هند و کنگره ملی هند بوده است. او به عنوان نخستین نخستوزیر هند بعد از اعلام استقلال در پانزده اوت هزار و نهصد و چهل و هفت انتخاب گشت. تا قبل از استقلال هند و نهرو مدت ده سال از عمرش را داخل زندانهای استعماری سپری نمود . بعد از نخست وزیری او با کمک اشخاص میهن دوستی همانند سردار پاتل و دکتر آمبدکار قادر بر انجام قوانین جدیدی واسه ی ساختاردهی دوباره به اجتماع هند تصویب کرد که مهمترین آنها لغو نظام کاست بود.
از پیشگفتار کتاب:
تمام این کتاب جز فصل آخر آن و بعضی تغییرات و اصلاحات آن از ژوئن سال 1934 تا فوریه 1935 در زندان نوشته شده است. اصولا من آن را به صورت سرگرمی و اشتغال و وسیله ای برای پر کردن روزهای خالی و بیکاری زندان آغاز و تهیه کردم. برای ساعات دراز تنهایی و اسارت زندان، این قبیل اشتغالات، ضرورت بسیار دارد. در عین حال می خواسته ام به این وسیله حوادث سیاسی هند را که خود در آن شرکت داشته ام از نظر بگذرانم و برای خود حلاجی کنم. در این کتاب درباره همکارانی که توفیق داشته ام سالیان دراز با ایشان کار کنم و برای هر یک از ایشان احترامی فراوان و علاقه ئی بسیار دارم با منتهای آزادی و صراحت سخن گفته ام. همچنین بعضی جماعات و بعضی افراد را مورد انتقاد قرار داده ام و گاهی این امر صورتی جدی و شاید هم تند دارد...
من از آن جهت به این انتقادها پرداخته ام که عقیده داشته ام کسانیکه بمسائل عمومی و اجتماعی می پردازند، باید نسبت به یکدیگر منتهای صراحت را داشته باشند، همچنانکه وظیفه دارند نسبت به مردمی که مدعی خدمتگزاری به ایشان هستند، نیز با صراحت رفتار کنند...
از پیشگفتار کتاب:
تمام این کتاب جز فصل آخر آن و بعضی تغییرات و اصلاحات آن از ژوئن سال 1934 تا فوریه 1935 در زندان نوشته شده است. اصولا من آن را به صورت سرگرمی و اشتغال و وسیله ای برای پر کردن روزهای خالی و بیکاری زندان آغاز و تهیه کردم. برای ساعات دراز تنهایی و اسارت زندان، این قبیل اشتغالات، ضرورت بسیار دارد. در عین حال می خواسته ام به این وسیله حوادث سیاسی هند را که خود در آن شرکت داشته ام از نظر بگذرانم و برای خود حلاجی کنم. در این کتاب درباره همکارانی که توفیق داشته ام سالیان دراز با ایشان کار کنم و برای هر یک از ایشان احترامی فراوان و علاقه ئی بسیار دارم با منتهای آزادی و صراحت سخن گفته ام. همچنین بعضی جماعات و بعضی افراد را مورد انتقاد قرار داده ام و گاهی این امر صورتی جدی و شاید هم تند دارد...
من از آن جهت به این انتقادها پرداخته ام که عقیده داشته ام کسانیکه بمسائل عمومی و اجتماعی می پردازند، باید نسبت به یکدیگر منتهای صراحت را داشته باشند، همچنانکه وظیفه دارند نسبت به مردمی که مدعی خدمتگزاری به ایشان هستند، نیز با صراحت رفتار کنند...
آپلود شده توسط:
Reza
1398/09/08
دیدگاههای کتاب الکترونیکی زندگی من - جلد 2