رسته‌ها

نویسندگان خودپرواز: راز خودکشی نویسندگان

نویسندگان خودپرواز: راز خودکشی نویسندگان
امتیاز دهید
5 / 3.4
با 7 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 3.4
با 7 رای
مقدمه کتاب:
از من کپسول سیانور خواست. اولش باور نکردم. جدی بود. از وحشت خشک شدم. این شاید اصلی ترین خواسته ای بود که اجابت نکردم. حتی اگر می خواستم، نمی توانستم. دسترسی نداشتم.
گفت: می دانستم.
یعنی چه؟ می دانست از چنین دوستی چنان آبی گرم نمی شود، پس چرا خواست؟ مرگ خود را طلب می کرد؟ دوستی را محک زده بود؟
در جواب پرسش غمگین اما جدی ام خواند:
من مرگ خویشتن را رازی کردم
او را
محرم رازی
و با او
از مرگ من
سخن گفتم
من مرگ خویشتن را با دیواری در میان نهادم
که صدای مرا
به جانب من
باز پس نمی فرستاد

و من سخنی نداشتم. تا مدتها سخنی نداشتم. اشکم به سردخانه چشمم منجمد شده بود. "به چشم من نگاهی کرد/ دید اشکم را" درحالیکه سری به تایید ناپیدای دور درون خویشتن فرو می جنبانید خواند:
خوشا رهایی رهایی رهایی
خوشا اگر نه زیستن به رهایی
مردن به رهایی...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
118
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
hamid
hamid
1398/08/04
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی نویسندگان خودپرواز: راز خودکشی نویسندگان

تعداد دیدگاه‌ها:
0
دیدگاهی درج نشده؛ شما نخستین نگارنده باشید.
نویسندگان خودپرواز: راز خودکشی نویسندگان
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک