درآمدی به فلسفه افلوطین
نویسنده:
نصرالله پورجوادی
امتیاز دهید
از پیشگفتار کتاب:
افلوطین یکی از بزرگترین فیلسوفان غرب و فلسفه او یکی از مهمترین مکتب های فلسفی است. وی آخرین فیلسوف بزرگ یونانی بود و با وجودی که خود متاثر از تعالیم فیلسوفان پیشین به خصوص افلاطون و ارسطو بود، صاحب مکتبی خاص بود که بعدها به نام فلسفه نو افلاطونی مشهور شد. تعالیم او که هم در فلسفه اروپایی و مسیحی و هم در فلسفه اسلامی تاثیر گذاشته در کتاب نسبتا بزرگی به نام انثادها (رسائل نه گانه) ضبط گردیده است. کتاب حاضر تحقیق مختصری است که نگارنده بیش از بیست سال پیش به منظور معرفی افکار این فیلسوف تالیف کرده و نخستین بار در سال 1358 منتشر کرده است...
فهرست مطالب:
فصل اول: افلوطین و فلسفه نوافلاطونی
فصل دوم: احد و عقل
فصل سوم: نفس و طبیعت
فصل چهارم: بازگشت نفس
فصل پنجم: پس از افلوطین
کتابنامه
بیشتر
افلوطین یکی از بزرگترین فیلسوفان غرب و فلسفه او یکی از مهمترین مکتب های فلسفی است. وی آخرین فیلسوف بزرگ یونانی بود و با وجودی که خود متاثر از تعالیم فیلسوفان پیشین به خصوص افلاطون و ارسطو بود، صاحب مکتبی خاص بود که بعدها به نام فلسفه نو افلاطونی مشهور شد. تعالیم او که هم در فلسفه اروپایی و مسیحی و هم در فلسفه اسلامی تاثیر گذاشته در کتاب نسبتا بزرگی به نام انثادها (رسائل نه گانه) ضبط گردیده است. کتاب حاضر تحقیق مختصری است که نگارنده بیش از بیست سال پیش به منظور معرفی افکار این فیلسوف تالیف کرده و نخستین بار در سال 1358 منتشر کرده است...
فهرست مطالب:
فصل اول: افلوطین و فلسفه نوافلاطونی
فصل دوم: احد و عقل
فصل سوم: نفس و طبیعت
فصل چهارم: بازگشت نفس
فصل پنجم: پس از افلوطین
کتابنامه
آپلود شده توسط:
khar tu khar
1398/03/20
دیدگاههای کتاب الکترونیکی درآمدی به فلسفه افلوطین
۲)
همانطوری که گفته شد فلوطین معتقد به اصل « وحدت وجود » است و حکمت خود را بر این بنیان نهاده است.
حکمتی که بعدها اساس بخش مهمی از حکمت جهان اسلام یعنی « حکمت اشراق » گردید!
وقتی گفته می شود فلوطین وحدت وجودی است یعنی حقیقت را واحد دانسته و اَحدیّت را اصل و منشأ کُلّ وجود می داند .
از نظر فلوطین « مبدأ نخستین » که موجٍد کُلّ موجودات است صورت مطلق و فعل تام می باشد اصلی که احدیت آن مُبرّا از تعداد و تقسیم است .
۳)
صرفنظر از بسط و تشریح حکمت فلوطین که در کتاب حاضر قابل پیگیری است یکی از موضوعات مهم رابطه ی حکمت اشراق با دیدگاههای فلوطین میباشد.
برخی مطالعات عرفان شناسی ، خاستگاه این تفکر و اندیشه را اسلام و حکمت خسروانی قبل از اسلام دانسته و در این مورد دلایل خود را بیان کرده اند.
گروهی دیگر به تأثیر اندیشه های فلوطین بر حکمت اشراق اشاره داشته و اعتقاد دارند که نمیتوان بعضی اصول اقتباسی حکمت اشراق از اندیشه های
فلوطین را انکار و ردّ کرد.!
۴)
از نظر بعضی از علمای تاریخ حکمت و فلسفه ؛ اینکه آیا عرفای اسلام و اشراقیون ایران مشرب عرفان را از فلوطین یا پیروان او دریافته اند مسئله ی پیچیده
و نیازمند بررسی های تطبیقی و تاریخی است .
با توجه به تشابه وسیع حکمت « نو افلاطونی » با با تعالیم عرفانی مشرق زمین و با توجه به این موضوع که در « قرن ششم » میلادی ( اول هجری )
جمعی از حُکمای یونان و نوافلاطونی به ایران مسافرت کردند ، عده ای را اعتقاد بر این است که این مسئله از عوامل اساسی شکل گیری عرفان و تصوف اسلامی است.
اما همانگونه که در بخش اول گفته شد همراهی فلوطین با « گُردیانوس » Gordienus امپراتور روم در نبرد با « شاپور اول » پسر اردشیر بابکان در سال ۲۵۲ میلادی
[ یعنی تقریباً ۳۰۰ سال قبل از تولد پیامبر اسلام ] از عوامل اساسی استفاده و تأثیر پذیری از حکمت ایران باستان است. و همانگونه که تحقیقات علمی و آکادمیک
نشان میدهد ایران زمین از دیدگاهی خاستگاه حکمت اشراق بوده و حکمایی بوده اند که در مسلک اشراق قدم میزده و اندیشه می کرده اند و میتوان تصور کرد که
افلاطونیان اخیر عقاید خود را از حکمای مشرق زمین گرفته اند.
فلاسفه ی نوافلاطونی گروه های مختلف را شامل می شود ، در میان آنها بعضی در حکمت به جایگاه رفیع رسیده
و بعضی نیز به باطنی گری و طلسم و سحر و جادو و خوارق عادات پرداخته اند !
اشاره ی بعضی نویسندگان یونانی به « حکمای عریان » یا مرتاضان هندی مؤید این واقعیت باشد.!
در تاریخ فلسفه و حکمت ، کلیه ی فلسفه ایکه به « افلاطونیان متأخر » نسبت داده میشود و در حقیقت نوعی « حکمت اشراق و عرفان »
تلقی میشود مربوط به « فلوطین » است .
به گفته ی ذکاءالملک فروغی « فلوطین » اگرچه از یونانیان مصر است اما اصالتأ رومی است و در اسکندریه به حضور یکی از حکمای اسکندرانی
بنام « آمونیوس ساکاس » رسیده و از محضر او « فلسفه و عرفان » آموخته و برای آموختن حکمت ایرانیان و هند ، همراه امپراتور روم « گُردیانوس »
که در جنگ با شاپور ساسانی بود به ایران آمده اما در بازگشت به روم رفت و در آنجا رحل اقامت گزید و تا زمان فوت در سال ۲۷۰ میلادی آنجا ماند.
فلسفه ی فلوطین را از جهاتی « التقاطی » می خوانند!
علت این نسبت آن است که آنها از جهاتی تجدید مذهب « افلاطون » کرده اند اما در حقیقت باید اذعان داشت که آنها دیدگاهها و تحقیقاتی در فلسفه دارند
که نه تنها دارای اصالت بوده و بدیع هستند بلکه به آنها استقلال می بخشد.
« فلوطین » فیلسوفی شفاهی بود و حکمت خود را مکتوب نمی کرد اما با اصرار و خواهش شاگردان اقدام به نوشتن دیدگاهها ی خود نمود که تعداد تصنیفات
او به ۵۴ رساله میرسید .
بعدها یکی از شاگردان مبرّز او بنام « فرفریوس » آنها را در ۶ مجلد و هر مجلد مشتمل بر ۹ رساله مرتب کرد .
بطور کلی باید گفت :
فلوطین « وحدت وجودی » است یعنی « حقیقت » را واحد میداند.
او « اَحَدیّت » را اصل و منشأ کلّ وجود می داند. فلوطین موجودات عالَم را فَیَضانی از مبدأ نخستین و مصدر کل انگاشته و غایت وجود را
بازگشت به همان مبدأ می پندارد که در قوس نزول ، عوالم روحانی و جسمانی را ادراک می نماید .