دویدم دویدم
نویسنده:
فرزانه فروغی
امتیاز دهید
دویدم و دویدم
سر کوهی رسیدم
دو تا خاتون را دیدم
یکیش به من آب داد
یکیش به من نان داد
نان را خودم خوردم
آب را دادم به زمین
زمین به من علف داد...
بیشتر
سر کوهی رسیدم
دو تا خاتون را دیدم
یکیش به من آب داد
یکیش به من نان داد
نان را خودم خوردم
آب را دادم به زمین
زمین به من علف داد...
تگ:
شعر عامیانه
آپلود شده توسط:
سپربلوط
1398/04/03
دیدگاههای کتاب الکترونیکی دویدم دویدم
واقعا" که حس نوستالوژی دلچسبی به ما داد.:x
یادم هست که این کتاب را در سال 1364 به خواهرزاده ام دادم .بعد از مدتی خبر از به فنا رفتنش داد.
امسال که باهم خاطرات کتاب و مطالعه را مرورمی کردیم،به یاد این کتاب موردعلاقه اش افتاد.
به همین دلیل به جستجوی آن در فضای مجازی پرداختم و گمشده ای مشترکمان را در این سایت ارزشمند یافتم.
خوشحالم که به این انجمن پیوسته ام و از زحمات بنیان گزاران آن تشکر می کنم.