گورستان دیوانگان
نویسنده:
ری بردبری
امتیاز دهید
✔️ ری بردبری از برجسته ترین نویسندگان داستانهای علمی و تخیلی در دوران معاصر بوده است. شهرت این نویسنده بیشتر به خاطر مجموعه داستان های "یادداشتهای مریخ" و "فارنهایت 451" است. در کتاب حاضر نویسنده در زمینه ای رمزآلود داستانی را در بطن هالیوود دهه های 40 و 50 نگاشته و قهرمان داستان در نقش جستجوگری شیفته سینما دست به تحقیق می زند. بی شک اگر قرار بود این داستان نیز در فیلمی به تصویر کشیده شود، به اثری بدیع در ژانر نوآر بدل می گشت.
از متن کتاب:
نخیر، من اصلا آدم شجاعی نیستم. هیچ وقت رانندگی را یاد نگرفتم. با هواپیما پرواز نکردم. تا بیست و پنج سالگی از زن ها می ترسیدم. من اصلا از جاهای مرتفع متنفرم؛ امپایر استیت برایم یک وحشت تمام عیار است. آسانسورها باعث اضطراب من می شوند. پله های برقی مرا گاز می گیرند. در مورد غذا هم وسواسی هستم. اولین استیکم را در بیست و چهار سالگی خوردم، از بچگی تا به حال از همبرگر، ساندویچ گوشت بوقلمون و خیارشور، تخم مرغ و سوپ گوجه بدم می آید.
با صدای بلند گفتم: «پارک گرین گلیدز!».
با خود اندیشیدم، یا مسیح، نیمه شب؟ من، آدمی که در عنفوان بلوغ باز هم قلدرها اذیتش می-کردند؟ پسری که وقتی برای اولین بار شبح اپرا را دید زیر بغل برادرش پنهان شد؟
بله، همان یکی.
فریاد زدم: «ابله!»
و به سوی گورستان براه افتادم.
در نیمه شب. .....
بیشتر
از متن کتاب:
نخیر، من اصلا آدم شجاعی نیستم. هیچ وقت رانندگی را یاد نگرفتم. با هواپیما پرواز نکردم. تا بیست و پنج سالگی از زن ها می ترسیدم. من اصلا از جاهای مرتفع متنفرم؛ امپایر استیت برایم یک وحشت تمام عیار است. آسانسورها باعث اضطراب من می شوند. پله های برقی مرا گاز می گیرند. در مورد غذا هم وسواسی هستم. اولین استیکم را در بیست و چهار سالگی خوردم، از بچگی تا به حال از همبرگر، ساندویچ گوشت بوقلمون و خیارشور، تخم مرغ و سوپ گوجه بدم می آید.
با صدای بلند گفتم: «پارک گرین گلیدز!».
با خود اندیشیدم، یا مسیح، نیمه شب؟ من، آدمی که در عنفوان بلوغ باز هم قلدرها اذیتش می-کردند؟ پسری که وقتی برای اولین بار شبح اپرا را دید زیر بغل برادرش پنهان شد؟
بله، همان یکی.
فریاد زدم: «ابله!»
و به سوی گورستان براه افتادم.
در نیمه شب. .....
آپلود شده توسط:
hadishakeri
1398/03/22
دیدگاههای کتاب الکترونیکی گورستان دیوانگان