رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید یا در مورد این اثر محق هستید، با ما تماس بگیرید.

افسانه سنگتراش

افسانه سنگتراش
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 10 رای
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 10 رای
یکی بود، یکی نبود
در زمان های قدیم مرد سنگ تراشی بود که در یک معدن کار می کرد. کار او خرد کردن سنگها بود. او هر روز کلنگش را برمیداشت و سنگها را خرد می کرد. یک روز که مشغول کارش بود، فریاد عده ای سرباز توجه اش را جلب کرد. سربازان در حالیکه که می دویدند فریاد میزدند: "زانو بزنید، زانو بزنید"
چند لحظه بعد مرد سنگ تراش فیل سفید بزرگی را دید که پادشاهی بر پشتش سوار بود. سنگتراش هم مانند همه اهالی این سرزمین ناچار به خاک افتاد و زانو زد و با خود گفت:
"پادشاه آنقدر بالا نشسته است که اصلا نمی تواند مرا ببیند، من بیچاره را بگو که باید به یک فیل تعظیم کنم."...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
baharirani62
baharirani62
1398/03/21

کتاب‌های مرتبط

گاو مهربون روباه نادون
گاو مهربون روباه نادون
5 امتیاز
از 4 رای
دانای دانایان
دانای دانایان
0 امتیاز
از 0 رای
کاشکی هنوز مدرسه می رفتم
کاشکی هنوز مدرسه می رفتم
4.3 امتیاز
از 23 رای
سفری در تابستان
سفری در تابستان
4 امتیاز
از 14 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی افسانه سنگتراش

تعداد دیدگاه‌ها:
1
افسانه سنگتراش
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک