راه با رفیق
نویسنده:
حسین پناهی
امتیاز دهید
شعر "جاودانگی":
روا مدار که بمیرم
و ندانم به کدام آیینم!!
همهی دریاها از آن تو،
یک کوزه آب از آن من!
همه کوهها از آن تو،
یک صخره از آن من!
همه جنگلها از آن تو،
یک گلدان از آن من!
راضی نمی شوی اگر ...
جهان و هر چه در اوست از آن تو،
تنها یک ستاره از آن من!
بیشتر
روا مدار که بمیرم
و ندانم به کدام آیینم!!
همهی دریاها از آن تو،
یک کوزه آب از آن من!
همه کوهها از آن تو،
یک صخره از آن من!
همه جنگلها از آن تو،
یک گلدان از آن من!
راضی نمی شوی اگر ...
جهان و هر چه در اوست از آن تو،
تنها یک ستاره از آن من!
دیدگاههای کتاب الکترونیکی راه با رفیق