اتان خوب
نویسنده:
پائولا فاکس
مترجم:
فرمهر منجزی
امتیاز دهید
از متن کتاب:
مادر اتان توپ لاستیکی قرمزی را که تازه برایش خریده بود به او داد و گفت:
"اتان پسر خوبی باش! شنیدی؟"
اتان پایش را روی اولین پله ورودی خانه گذاشت.
"اتان وقتی می گویم پسر خوبی باش یعنی چه؟"
"یعنی نباید به آن طرف خیابان بروم."
"همینطور است. تو اجازه نداری به آن طرف خیابان بروی"
مادر اتان در را بست. اتان یک پله دیگر هم پایین آمد و بعد سه تا پله آخری را یکی کرد و پرید توی پیاده رو.
اتان توپ را پرت کرد به طرف سطل زباله. توپ به سطل زباله خورد و برگشت...
بیشتر
مادر اتان توپ لاستیکی قرمزی را که تازه برایش خریده بود به او داد و گفت:
"اتان پسر خوبی باش! شنیدی؟"
اتان پایش را روی اولین پله ورودی خانه گذاشت.
"اتان وقتی می گویم پسر خوبی باش یعنی چه؟"
"یعنی نباید به آن طرف خیابان بروم."
"همینطور است. تو اجازه نداری به آن طرف خیابان بروی"
مادر اتان در را بست. اتان یک پله دیگر هم پایین آمد و بعد سه تا پله آخری را یکی کرد و پرید توی پیاده رو.
اتان توپ را پرت کرد به طرف سطل زباله. توپ به سطل زباله خورد و برگشت...
دیدگاههای کتاب الکترونیکی اتان خوب