اسب پیر
نویسنده:
جورج تامسون
مترجم:
حمیدرضا اصلانی
امتیاز دهید
از متن کتاب:
آقا گربه و سگ پا کوتاه دوستانه داشتند از عجایبی که در سیرک دیده بودند، تعریف می کردند و با شادی به طرف آشیانه هایشان می رفتند.
در راه صدای گریه اسب پیری را شنیدند که دل آزار بود و آنها را واداشت تا به طرف او بروند. آنها وقتی اشک های اسب پیر را دیدند، پرسیدند:
چی شده اسب پیر؟ چرا گریه می کنی؟
....
بیشتر
آقا گربه و سگ پا کوتاه دوستانه داشتند از عجایبی که در سیرک دیده بودند، تعریف می کردند و با شادی به طرف آشیانه هایشان می رفتند.
در راه صدای گریه اسب پیری را شنیدند که دل آزار بود و آنها را واداشت تا به طرف او بروند. آنها وقتی اشک های اسب پیر را دیدند، پرسیدند:
چی شده اسب پیر؟ چرا گریه می کنی؟
....
تگ:
مصور
آپلود شده توسط:
baharirani62
1398/03/03
دیدگاههای کتاب الکترونیکی اسب پیر