هجدهم برومر لوئی بناپارت
نویسنده:
کارل مارکس
مترجم:
محمد پورهرمزان
امتیاز دهید
هیجدهم برومر لوئی بناپارت کتابی نوشته کارل مارکس نویسنده و متفکر بزرگ قرن نوزدهم آلمان و یکی از بزرگترین آثار او است که برای نخستین بار در سال ۱۸۵۸ میلادی به چاپ رسیدهاست و تاکنون به دهها زبان زنده دنیا ترجمه شدهاست. موضوع کتاب کودتای۲ دسامبر ۱۸۵۱ لوئی بناپارت در فرانسه است. این کودتا به حیات جمهوری دوم فرانسه پایان بخشید. لوئی بناپارت در دوم دسامبر ۱۸۵۱ مجلس مقننه و شورای دولتی را با کودتا منحل کرد. از آنجایی که ناپلئون اول در روز هجدهم برومر (۹ نوامبر ۱۷۹۹) از ماههای نامگذاری شده پس از انقلاب کبیر فرانسه علیه انقلاب بورژوازی کودتا کرد و برادرزاده وی نیز در ایامی نزدیک به سالروز آن دست به کودتا زد، مارکس واژه هجدهم برومر را به جای کلمه کودتا به کار بردهاست.
مارکس در این اثر خود تحلیلی خواندنی از وقایع منتهی به کودتای سال ۱۸۵۱ و شکست انقلاب ۱۸۴۸ ارائه دادهاست. وی برای توصیف رژیم لویی بناپارت از اصطلاح بناپارتیسم استفاده میکند. لویی بناپارت در زمینهای امکان رشد و قدرتیابی یافت که صورتبندی سیاسی و اجتماعی در فرانسه خصلتی معلقگونه داشت زیرا که هیچ طبقه اجتماعی مسلطی در جامعه وجود نداشت و کشمکش طبقاتی به دلیل توازن نیروها نمیتوانست به نفع یک طبقه خاتمه یابد. بر این اساس مارکس حکومت لویی بناپارت را به عنوان یک دولت استثنایی که در ورای طبقات اجتماعی قرار دارد و خود به مبارزات طبقاتی جهت میدهد مورد مطالعه قرار داد و برای توصیف این نوع رژیم از واژه بناپارتیسم استفاده کرد. این رژیم که پایگاه اجتماعی خاصی نداشت صرفاً با تکیه بر عنصر سرکوب و خشونت حکومت میکرد با حمله ارتش پروس به فرانسه خاتمه یافت.
این کتاب منبع یکی از مشهورترین گفتاوردهای مارکس است که بیان میکند: تاریخ تکرار میشود بار اول به عنوان تراژدی، سپس نمایش کمدی، که بخش نخست آن به ناپلئون اول و بخش دوم به برادرزاده اش لویی ناپلئون (ناپلئون سوم) اشاره دارد:
«هگل در جایی اظهار میکند که تمام وقایع بزرگ و شخصیتهای جهان تاریخی دوبار ظاهر میشوند. او فراموش میکند اضافه کند که: بار اول بصورت تراژدی، بار دوم بصورت نمایش کمدی. کاسیدیر در مقابل دانتون، لوئی بلانک در برابر روبسپیر … برادرزاده در برابر عمو. همان کاریکاتور در موقعیت نسخه دوم هیجدهم برومر نیز رخ میدهد».
بیشتر
مارکس در این اثر خود تحلیلی خواندنی از وقایع منتهی به کودتای سال ۱۸۵۱ و شکست انقلاب ۱۸۴۸ ارائه دادهاست. وی برای توصیف رژیم لویی بناپارت از اصطلاح بناپارتیسم استفاده میکند. لویی بناپارت در زمینهای امکان رشد و قدرتیابی یافت که صورتبندی سیاسی و اجتماعی در فرانسه خصلتی معلقگونه داشت زیرا که هیچ طبقه اجتماعی مسلطی در جامعه وجود نداشت و کشمکش طبقاتی به دلیل توازن نیروها نمیتوانست به نفع یک طبقه خاتمه یابد. بر این اساس مارکس حکومت لویی بناپارت را به عنوان یک دولت استثنایی که در ورای طبقات اجتماعی قرار دارد و خود به مبارزات طبقاتی جهت میدهد مورد مطالعه قرار داد و برای توصیف این نوع رژیم از واژه بناپارتیسم استفاده کرد. این رژیم که پایگاه اجتماعی خاصی نداشت صرفاً با تکیه بر عنصر سرکوب و خشونت حکومت میکرد با حمله ارتش پروس به فرانسه خاتمه یافت.
این کتاب منبع یکی از مشهورترین گفتاوردهای مارکس است که بیان میکند: تاریخ تکرار میشود بار اول به عنوان تراژدی، سپس نمایش کمدی، که بخش نخست آن به ناپلئون اول و بخش دوم به برادرزاده اش لویی ناپلئون (ناپلئون سوم) اشاره دارد:
«هگل در جایی اظهار میکند که تمام وقایع بزرگ و شخصیتهای جهان تاریخی دوبار ظاهر میشوند. او فراموش میکند اضافه کند که: بار اول بصورت تراژدی، بار دوم بصورت نمایش کمدی. کاسیدیر در مقابل دانتون، لوئی بلانک در برابر روبسپیر … برادرزاده در برابر عمو. همان کاریکاتور در موقعیت نسخه دوم هیجدهم برومر نیز رخ میدهد».
آپلود شده توسط:
عشق کتاب
1398/02/11
دیدگاههای کتاب الکترونیکی هجدهم برومر لوئی بناپارت