قیام دکابریست ها: سپیده شمال - جلد 2
نویسنده:
ماریا ماریچ
مترجم:
ابوالحسن تفرشیان
امتیاز دهید
✔️ کتاب حاضر را باید در حقیقت دنباله کتاب جنگ و صلح تولستوی بحساب آورد.اگر آن رمان مشهور از جنگ ناپلئون و روسیه در سال 1812مایه گرفته است زمینه این یک حوادثی است که تحت تاثیر این جنگ در اذهان و افکار روس ها پدید آمد.و بالاخره منجر به قیامغم انگیزی میگردد که در تاریخ به قیام ((دکابریست)) را به خود گرفته است. این حادثه در ماه دسامبر سال 1825 (به زبان روسی دکابر) رخ داد و این نامگذاری از همینجا آمده است.
در این کتاب تاریخ امده است که سن پترزبورگ گروهي از افسران ارتش ، نيكلاي اول را مردود شمردند وحمايت خود را از كنستانتين اعلام كردند. اما اين افسران، و فاداري چنداني به كنستانتين نداشتند؛ بلكه آن ها هدف بزرگتري داشتند. بسياري از آن ها ، سال ها پيش به عنوان سربازان جوان با نيروهاي ناپلئون در اروپاي شرقي جنگيده بودند. در آن جا ديده بودند كه شهروندان عادي روزنامه مي خوانند؛ در امور سياسي به بحث مي پردازند و از خوراك كافي برخوردارند. اين افسران دريافتند كه روسيه نه به اصلاحات كوچك ، بلكه به تغيير بنيادي نياز دارد. آن ها در مورد تغييري كه خواستارش بودند توافق نداشتند؛ برخي مي خواستند يك قانون اساسي را به تزار تحميل كنند؛ ديگران مي خواستند او را بركنار و جمهوري اعلام كنند؛ عده اي ديگر نيز مي خواستند او را به قتل برسانند. آن ها تنها در مورد پايان دادن به حكومت خودكامه اتفاق نظر داشتند. پس هدف واقعي اين افسران از حمايت از كنستانتين اين بود كه از شر قدرت مطلقه تزار خلاص شوند. آن ها خواستار انقلاب بودند. افسران شورشي كه دريافته بودند چنين هدفي تندروانه تر از آن است كه با حمايت اكثر سربازان روبرو شود مقاصد انقلابي خود را اظهار نكردند. آن ها براي آن كه سربازان را جذب آرمان خود سازند شرايط بهتر و حقوق بيشتر را وعده دادند. آن ها وفاداري خود را به كنستانتين اعلام داشتند. آن ها تنها با حضورشان در آن جا اقتدار نيكلاي را به عنوان تزار به چالش طلبيدند. سربازان، تمام روز را در آن جا ماندند و از رفتن امتناع ورزيدند. دولت از آن مي ترسيد كه سربازان ديگر، به آن ها ملحق شوند. نمايندگان دولت به اميد مذاكره براي رسيدن به توافق، بيش از يك بار كوشيدند به سربازان نزديك شوند. هربار سربازان تندخويي كه هيچ گونه مذاكره ايي را نمي خواستند به سويشان آتش گشودند. سرانجام پس از يك روز سرد و طولاني، نيكلاي فرمان آتش را صادر كرد. درست در زماني كه شورشيان در سن پترزبورگ سركوب مي شدند؛ شورش مشابهي در كي يف آغاز شد. هر دو گروه شورشي را افسران ارتش رهبري مي كردند كه يكديگر را مي شناختند و در اين انديشه شريك بودند كه روسيه به تغيير اساسي نياز دارد. با آن كه اين گروه ها پنهاني در تماس بودند ؛نقشه خود را براي شورش به دقت با هم هماهنگ نكرده بودند. گروه كي يف علاوه بر آن كه كوچك و سازمان نيافته بود شامل خائناني نيز مي شد كه درست در زماني كه قرار بود شورش آغاز شود نقشه را لو دادند ؛بدين سان در ظرف چند روز رهبران شورش كي يف دستگير شدند. اين دو شورش، به قيام دكابريست ها مشهور شد.
بیشتر
در این کتاب تاریخ امده است که سن پترزبورگ گروهي از افسران ارتش ، نيكلاي اول را مردود شمردند وحمايت خود را از كنستانتين اعلام كردند. اما اين افسران، و فاداري چنداني به كنستانتين نداشتند؛ بلكه آن ها هدف بزرگتري داشتند. بسياري از آن ها ، سال ها پيش به عنوان سربازان جوان با نيروهاي ناپلئون در اروپاي شرقي جنگيده بودند. در آن جا ديده بودند كه شهروندان عادي روزنامه مي خوانند؛ در امور سياسي به بحث مي پردازند و از خوراك كافي برخوردارند. اين افسران دريافتند كه روسيه نه به اصلاحات كوچك ، بلكه به تغيير بنيادي نياز دارد. آن ها در مورد تغييري كه خواستارش بودند توافق نداشتند؛ برخي مي خواستند يك قانون اساسي را به تزار تحميل كنند؛ ديگران مي خواستند او را بركنار و جمهوري اعلام كنند؛ عده اي ديگر نيز مي خواستند او را به قتل برسانند. آن ها تنها در مورد پايان دادن به حكومت خودكامه اتفاق نظر داشتند. پس هدف واقعي اين افسران از حمايت از كنستانتين اين بود كه از شر قدرت مطلقه تزار خلاص شوند. آن ها خواستار انقلاب بودند. افسران شورشي كه دريافته بودند چنين هدفي تندروانه تر از آن است كه با حمايت اكثر سربازان روبرو شود مقاصد انقلابي خود را اظهار نكردند. آن ها براي آن كه سربازان را جذب آرمان خود سازند شرايط بهتر و حقوق بيشتر را وعده دادند. آن ها وفاداري خود را به كنستانتين اعلام داشتند. آن ها تنها با حضورشان در آن جا اقتدار نيكلاي را به عنوان تزار به چالش طلبيدند. سربازان، تمام روز را در آن جا ماندند و از رفتن امتناع ورزيدند. دولت از آن مي ترسيد كه سربازان ديگر، به آن ها ملحق شوند. نمايندگان دولت به اميد مذاكره براي رسيدن به توافق، بيش از يك بار كوشيدند به سربازان نزديك شوند. هربار سربازان تندخويي كه هيچ گونه مذاكره ايي را نمي خواستند به سويشان آتش گشودند. سرانجام پس از يك روز سرد و طولاني، نيكلاي فرمان آتش را صادر كرد. درست در زماني كه شورشيان در سن پترزبورگ سركوب مي شدند؛ شورش مشابهي در كي يف آغاز شد. هر دو گروه شورشي را افسران ارتش رهبري مي كردند كه يكديگر را مي شناختند و در اين انديشه شريك بودند كه روسيه به تغيير اساسي نياز دارد. با آن كه اين گروه ها پنهاني در تماس بودند ؛نقشه خود را براي شورش به دقت با هم هماهنگ نكرده بودند. گروه كي يف علاوه بر آن كه كوچك و سازمان نيافته بود شامل خائناني نيز مي شد كه درست در زماني كه قرار بود شورش آغاز شود نقشه را لو دادند ؛بدين سان در ظرف چند روز رهبران شورش كي يف دستگير شدند. اين دو شورش، به قيام دكابريست ها مشهور شد.
آپلود شده توسط:
mojtaba1111
1398/02/09
دیدگاههای کتاب الکترونیکی قیام دکابریست ها: سپیده شمال - جلد 2