سام و ارباب هرمها
نویسنده:
فراز قربانی
امتیاز دهید
در داستان حاضر، "سام" كه پسربچهای 12 ساله است به تازگی به جمع دانشجویان دانشگاه راه یافته است. او به دعوت دوستش راهی سیارهی بهرام شده، اما در آنجا دچار حملهی موجودات وحشی با نام آرماگدونها میشود. در این حال پیرمردی كه خود در اهرام این سیاره محبوس شده، او را تشویق به هدایت آرماگدونها میكند و به او عصایی سحرآمیز و قالیچهای جادویی میدهد و خاطرنشان میسازد كه این قالیچهی حضرت سلیمان است...
از متن کتاب:
سام غمگینانه روی تخت سنگی نشسته بود و با اخم و تخم به این طرف و آنطرف دامنه پوشیده از خرده سنگ ها خیره شده بود. هیچکدام از همشاگردی ها و دبیران مدرسه ای که در آن روز باهم بودند و به کوهنوردی روانه شده بودند، دیده نمی شدند. دامنه سراشیب زیرین کوه، توده ای از سنگ های دنده دار بود. کمی آنطرف تر در بیشه ای مملو از درختان کاج و برهنه جا، سایه افکنده بود، با این وضع پسرک احساس درماندگی و تنهایی می کرد. با آنکه دوازده سال بیشتر نداشت، به تازگی به جمع دانشجویان دانشگاه راه یافته بود ولی اکنون یکه و تنها در میان کوه گرفتار شده بود...
بیشتر
از متن کتاب:
سام غمگینانه روی تخت سنگی نشسته بود و با اخم و تخم به این طرف و آنطرف دامنه پوشیده از خرده سنگ ها خیره شده بود. هیچکدام از همشاگردی ها و دبیران مدرسه ای که در آن روز باهم بودند و به کوهنوردی روانه شده بودند، دیده نمی شدند. دامنه سراشیب زیرین کوه، توده ای از سنگ های دنده دار بود. کمی آنطرف تر در بیشه ای مملو از درختان کاج و برهنه جا، سایه افکنده بود، با این وضع پسرک احساس درماندگی و تنهایی می کرد. با آنکه دوازده سال بیشتر نداشت، به تازگی به جمع دانشجویان دانشگاه راه یافته بود ولی اکنون یکه و تنها در میان کوه گرفتار شده بود...
دیدگاههای کتاب الکترونیکی سام و ارباب هرمها