رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید یا در مورد این اثر محق هستید، با ما تماس بگیرید.

شرح فارسی دیوان ابوالعلاء معری، سقط الزند

شرح فارسی دیوان ابوالعلاء معری، سقط الزند
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 16 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 16 رای
شرح: محمود ابراهیمی

کتاب شامل مقدمه‌ای از شارح فارسی دیوان سقط‌ الزند جناب آقای دکتر محمود ابراهیمی و متن عربی اشعار - ترجمه فارسی اشعار و شرح بعضی واژگان و اصطلاحات شعر ابوالعلاء می‌باشد.
این کتاب یکی از بهترین کتابهایی است که در باره آثار ابوالعلاء به زبان فارسی منتشر شده است.
دیوان سقط‌ الزند متضمن 112 قصیده است که 31 قصیده از آنها درعیه است و مجموعه ابیات این دیوان در حدود 2021 بیت است.
ابوالعلای معرّی از دانشمندان بزرگ نابینا در سده ۴و۵ قمری است که به رغم نابینایی شهرت جهانی کسب کرده است. وی با سخت‏کوشی و استفاده از فرصت‏ها توانست در ادبیات عرب، قرآن کریم و اخلاق و عرفان به مدارج بالایی برسد.
از ابوالعلاء معری کتاب های زیادی به یادگار مانده است که بعضی از آن ها چاپ شده و بعضی به چاپ نرسیده و در پی جنگ های صلیبی و سقوط معرة النعمان از میان رفته است.
ابوالعلاء آثار بسیار زیادی دارد که گاهی تعداد آن را بالغ بر صد عنوان تخمین می زنند، این آثار که در موضوعات گوناگون گردآمده، عموماً همراه با التزام صنایع ادبی، مراعات ترتیب الفبایی و نوعی تقید در نگارش است.
در بسیاری از کتب وی به شیوه ای غریب و از زبان پدیده ها و موجودات مختلف چون سور قرآن، ملائک و گاهی حیوانات مختلف به نقد و بررسی مسائل گوناگون پرداخته شده است.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
hanieh
hanieh
1397/08/25
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی شرح فارسی دیوان ابوالعلاء معری، سقط الزند

تعداد دیدگاه‌ها:
2

جمله ای بسیار زیبا بر سنگِ مزار ابوالعلای مَعَری:
"هذا جناه ابى علّىّ و ما جنیت على احد."
"این جنایتی هست که پدرم بر من کرد و من بر احدی جنایت نکردم"
(منظور این که من هرگز صاحب فرزندی نشدم و...)
شخصی که در کودکی نابینا شد، هرگز صاحب فرزند نشد و گیاه خوار بود و اعتقاد های بسیار جالبی داشت. یک معراج نامه داره به اسم الغفران که یک شاهکارِ ادبی هستش.
ناصر خسرو در بخشی از سفرنامش در برخورد با این مرد مینویسه :
و آب شهر از باران و چاه باشد در آن مردی بود که ابوالعلاء معری می‌گفتند نابینا بود و رییس شهر او بود. نعمتی بسیار داشت و بندگان و کارگران فراوان و خود همه شهر او را چون بندگان بودند و خود طریق زهد پیش گرفته بود گلیمی پوشیده و در خانه نشسته بود. نیم من نان جوین را تبه کرده که جز آن هیچ نخورد و من این معنی شنیدم که در سرای باز نهاده است و نواب و ملازمان او کار شهر می‌سازند مگر به کلیات که رجوعی به او کنند و وی نعمت خویش از هیچ کس دریغ ندارد و خود صائم اللیل باشد و به هیچ شغل دنیا مشغول نشود، و این مرد در شعر وادب به درجه ای است که افاضل شام و مغرب و عراق مقرند که در این عصر کسی به پایهٔ او نبوده است و نیست، و کتابی ساخته است آن را الفصول و الغایات نام نهاده و سخن‌ها آورده است مرموز و مثل‌ها به الفاظ فصیح و عجیب که مردم بر آن واقف نمی شوند مگر بر بعضی اندک و آن کسی نیز که بر وی خواند، چنان او را تهمت کردند که تو این کتاب را به معارضهٔ قرآن کرده‌ای. و پیوسته زیادت از دویست کس از اطراف آمده باشند و پیش او ادب و شعر خوانند و شنیدم که او را زیادت ازصد هزار بیت شعر باشد، کسی از وی پرسید که ایزد تبارک و تعالی این همه مال ومنال تو را داده است چه سبب است که مردم را می‌دهی و خویشتن نمی خوری. جواب داد که مرا بیش از این نیست که می‌خورم و چون من آن جا رسیدم این مرد هنوز در حیات بود.
ابوالعلای معری از ادیبان نامی نابینایی که از حافظه ای سرشار برخوردار بود وادار کردن دیگران به هرکاری حتی عبادت را هم ستم می دانست فرزندآوری را جنایت معرفی کرد د دستور داد بر سنگ قبرش بنویسند: هذا قبر من هو حاصل جنایة ابواه و ما جنی الی آخر عمره.
شرح فارسی دیوان ابوالعلاء معری، سقط الزند
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک