رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید یا در مورد این اثر محق هستید، با ما تماس بگیرید.
ارمغان مور
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 33 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 33 رای
ارمغان مور جستاری است دربارهٔ چند مفهوم بنیادی شاهنامه... این کتاب بیش از تاریخ، اثری شاعرانه است و کار شعر گردآوری دانش گذشتگان نیست، برگذشتن از بینش و دانش، اعتلای «خودآگاه و ناخودآگاه» اهل زمانه و آفرینش دید و دریافتی دیگرتر است... شاهنامه تاریخ پیروزی در شکست، یا به زبان دیگر تاریخ پیروزیِ شکست است. زیرا در برابر مرگ «گزینشی» در کار است و نیروی اراده بر غریزهٔ بقا فرمان می‌راند... شاهنامه تاریخی آرمانی است، آن‌گونه که می‌پنداشتیم و آرزو داشتیم. و فردوسی با گزینشی که می‌کند این آرزو، این آرمان را به سرمنزل عافیت می‌رساند... در داستان‌های شاهنامه، با خواندن «تاریخ»، هر بار حقیقت متعالی و زیبایی را —که ویژگی هر اثر والای هنری است— در روح خود می‌آزماییم و این‌گونه بازیابی خاطرهٔ جمعی، توأم است با موهبت شادی فرخنده‌ای که دیدار زیبایی به ما ارزانی می‌دارد. و لذت این شادی، اگرچه از گذشته می‌آید، دیگر از آنِ ماست که هستیم و آن‌ها که پس از ما خواهند بود.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
amitab
amitab
1397/10/18
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی ارمغان مور

تعداد دیدگاه‌ها:
6
عرض ادب و احترام جناب nikdoost عزیز و گرامی
درود بر شما
شاهنامه را باید شناخت و خوب هم باید شناخت !
و شاهنامه را باید خواند و خوب هم باید خواند .!
هرچقدر که مردم ایران از مواریث فرهنگی و تاریخی خود مانند شاهنامه دور شده اند به همان اندازه از هویت تاریخی و ملی خود دور شده و
گسست های ناگواری در وجدان جمعی ، روح ملی و همبستگی قومی آنان ایجاد شده است .!
پس بی دلیل نیست که چرا عده ای نمیخواهند که مردم و جوانان شاهنامه و مواریث فرهنگی و تاریخی خود را نخوانده و در فضای مجازی سرگردان و سرگرم شوند !!
همانگونه که می دانید شاهنامه از کتاب های است که در گذشته پدران ما می خوانده و آنقدر می خوانده اند که از حفظ می شده اند و این خوانش ها ی جمعی و گروهی و مستمر
باعث شده که « مفاهیم و مضامین بلند » آن « در خاطره ی جمعی » آنان استمرار یابد و روح حماسی و وحدت قومی و اخلاقی آنان تقویت شود .
چو بگذشت سال ازبرم شصت و پنج
فزون کردم اندیشهٔ درد و رنج
به تاریخ شاهان نیاز آمدم
به پیشْ اختر دیرساز آمدم
بزرگان و با دانش آزادگان
نبشتند یکسر همه رایگان
نشسته نظاره من از دورشان
تو گفتی بُدم پیش مزدورشان
جز احسنت از ایشان نبد بهره‌ام
بکفت اندر احسنتشان زهره‌ام
سر بَدره‌های کهن بسته شد
وزان بند روشن دلم خسته شد
ازین نامور نامداران شهر
علی دیلمی بود کو راست بهر
که همواره کارش بخوبی روان
به نزد بزرگان روشن روان
حسین قتیب است از آزادگان
که ازمن نخواهد سخن رایگان
ازاویم خُور و پوشش و سیم و زر
وز او یافتم جنبش و پای و پَر
نیم آگه از اصل و فرع خراج
همی‌ غَلتم اندر میان دَواج
جهاندار اگر نیستی تنگ دست
مرا بر سرگاه بودی نشست
چو سال اندر آمد به هفتاد ویک
همی زیر بیت اندر آرم فلک
مرا از بزرگان ستایش بُوَد
ستایش وُرا در فزایش بُوَد
که جاوید باد آن خردمند مرد
همیشه به کام دلش کارکرد
سرآمد کنون قصه ی یزدگرد
به ماهٍ سپندار مَذ، روز اٍرد
ز هجرت شده پنج هشتادْ بار
بهٍ نامٍ جهان داورِ کردگار
چو این «نامور نامه» آمد به بُن
ز من روی کشور شود پُر سَخُن
از آن پس نمیرم که من زنده‌ام
که تخم سخن را پراگنده‌ام
هر آنکس که دارد هُش و رای و دین
پس از مرگ بر من کُند آفرین
هزاران آفرین
yekii گرامی؛
مطالب کاملاً بلیع و درستی انشا نموده اید، کاش به تجلیل از شاهنامه ی فردوسی و تٱیید و تمجید آن بسنده نمی شد و به خواندن آن اهمیت داده می شد، ما همه چیز داریم ولی از آنها استفاده نمی
کنیم و یا بلد نیستیم از آنها استفاده کنیم، شاهرخ مسکوب در این کتاب می گوید؛" شاهنامه کتابی است تاریخی, هم شرح تاریخ ایران است در جهان و هم از بدوِ پیدایش خود ستونِ استوار تاریخ ایرانیان
بوده است, از این گذشته شاهنامه اثری است بر آمده از تاریخ و حاصل سنّتی که به جز اعتقاد و باور های دینی آگاهانه ی سُراینده سرچشمه در گذشته های دور و دراز دارد, از جمله در اسـاطیر و جهان
بینی اوستائی, جکمت عملی, اخلاق و اندرزهای پهلوی, خدای نامک ها، فرهنگ سیاسی و اجتماعی ساسانی, فرهنگ نوشته و نا نوشته ی مردم خراسان در نخستین قرن های اسلامی ... " این گفتار
فقط شمّه ای ازعظمت شاهنامه است بنابراین بیش از هرکتاب دیگر باید به آن توجّه شود و مورد مداقه قرار گیرد،بسیاری از مردم با خواندن شاهنامه مشگل دارند،در این ارتباط می توان همزمان با خواندن
شاهنامه از فایل صوتی آن که رایگان در دسترس است استفاده نمود، به کتاب ها و آثاری که از آنها استفاده نکنیم مباهات نمودن عین بلاهت ما است
تنِ مُرده چون مَردِ بی دانش است
که دانا به هـر جای با راِمش است
به دانش بُوَد بی گُمان زنده مَـرد
چو دانش نباشد به گِردَش مگرد
عالی بود.درود بی پایان بر شاهرخ مسکوب استاد فرزانه .تشکر ویژه هم از آمیتاب برای این کتاب ارزشمند.
عرض ادب
پای ملخ که جان است چون مور پیش او بَر
در پیش آن سلیمان بر هر رهی حَشَر کُن

           در ادبیات فارسى ، داستان « سلیمان و مور» به صورتی توصیف شده که به ضرب المثل در آمده است که هر هدیه و ارمغانى که از طرف شخص کوچک و بى قدرى به پیشگاه شخصیت بزرگ و ارجمندى مى برند، آن را به ران ملخ که مور به درگاه سلیمان برده تشبیه نموده و مى گویند ارمغان موران ملخ است.
در باره ی شاهنامه ی حکیم فرزانه ی طوس کتاب ها و مقالات بسیار زیادی نوشته شده است که نشان دهنده ی عظمت وجودی و ماهیت نویسنده و کتاب ارجمند اوست.
شاهنامه « خِرَدنامه » ای از جنس ابریشم و پولاد و آتش و آب است . سند هویت زبان و ادب فارسی در یک دوره ی هزار ساله تا امروز است .
شاهنامه « رُستنگاه » خرد ، دانایی ، ادب و اخلاق و زیبایی ها است .
کتابی است که حکیم فرزانه ی طوس عقلانیت ایرانی ، اسلامی و یونانی را بهم پیوند زده و عرضه کرده تا مایه ی مباهات اقوام ایرانی در طول تاریخ گردد.
بنابراین شاهنامه تنها کتاب اساطیر و حماسه ها نیست بلکه خردنامه ی اقوام ایرانی در مقابل دژآگاهی و تهتر عناصر انیرانی است .
استاد بزرگ روانشاد شاهرخ مسکوب از نویسندگان و شاهنامه پژوهان بنام است که در سه دهه ی اخیر مطالب ، مقالات و آثار ارزشمندی را در مورد شاهنامه و خالق بزرگ آن
بوجود آورده است .
زنده یاد مسکوب در مقدمه این کتاب می نویسد :
..... شاهنامه تاکنون بیشتر بعنوان شاهکاری ادبی ، تاریخی ، ملی و گنجینه ی خرد و فرزانگی نگریسته و بررسی شده و می شود .
شاید اینک وقت آن است که با برخورداری از این پشتوانه ی گرانبها ، شاهنامه « اندیشیده » شود . همانگونه که فردوسی خود « تاریخ » را می اندیشید ». ( مقدمه کتاب ص ۱۶ )
استاد مسکوب با تمام اندیشیدگی که در این آخرین نوشته ی خود در باره شاهنامه به کار گرفته است ، آنرا تنها « ارمغان مور » یا هدیه ای از جانب مور یا موران
که تنهایک « ران ملخ » است می داند .
این بیان حضرت استاد نه تنها بیان تواضع و فروتنی خویش در پیشگاه شاهنامه و فردوسی بزرگ می داند ، بلکه میخواهد رفعت کاخ حکیم و سطوت و شوکت ملوکانه ی
مقام شاهنامه را بیان نماید .
روحش شاد باد.
ارمغان مور
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک