رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید یا در مورد این اثر محق هستید، با ما تماس بگیرید.

از نیاوران تا پاستور: پایان افراط، آغاز اعتدال

از نیاوران تا پاستور: پایان افراط، آغاز اعتدال
امتیاز دهید
5 / 3.4
با 17 رای
نویسنده:
درباره:
حسن روحانی
امتیاز دهید
5 / 3.4
با 17 رای
کتاب حاضر، ماجرای واقعی از همه کشاکش‌ها و فراز و فرودهای سیاسی در ایران، از مرحله ارزیابی کاندیداها برای ورود به انتخابات تا راه‌یابی روحانی به پاستور، با ادبیات داستانی بازسازی و به رشته تحریر درآمده است و سعی مولّف بر آن بوده که روند داستان به‌صورتی منسجم و واقعی پیش برود. «زمزمه بازگشت خاتمی»، «عارف آلترناتیو خاتمی»، «چند کاندیدای اصولگراها»، «پاستور در آستانه تحویل به روحانی»، «سیاستمداری در قامت یک اسقف» عناوین مورد بحث در این کتاب هستند.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
hanieh
hanieh
1397/01/28

کتاب‌های مرتبط

برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی از نیاوران تا پاستور: پایان افراط، آغاز اعتدال

تعداد دیدگاه‌ها:
10
این همه مطلب خوب مگه بیکاریم وقت بزاریم واسه این
تا چند ماه تیتر اخبار و... این بود: " ...دنیا بداند ؛به حول قوه اللهی ما نفت را می فروشیم علی برکت الله"
کسی خبر داره که حالا نفت رو فروختن یا نه؟؟
[quote='nikdoost']عضویت و حضور ما در کتـابناک نَه به خاطر این است که بغض و کینه های خود را نسبت دولتـمردان و خدمتگزاران به جامعه که با تلاش خود سعی می کنند وظائف خود را به درستی انجام دهند آشکار
سازیم بلکه کتابهائی راکه دریافت می کنیم واقعاً به شعار بسیار تحسین برانگیز و بی نظیر کتابناک "هر کتاب، فرصت یک زندگی تازه "،جامه ی عمل بپوشانیم،دیدگاهها باحسن نظر مدیران کتابناک به
منظور روشنگری و بسط روح معنویت آزاد و نیز به خاطر آشـنا سازی مطالعه کنندگان با نظرات متـفاوت دیگران فقط در ارتباط با محتویات کتاب است، امّا شـآن اهل مطالعه نیست که بخصوص نسـبت به
حاکمیت نظام با هر ضعف و مشگلی که داشته باشد از کلمات و الفاظ ناپسند و به دور از اخلاق استفاده کنند، پیشنهاد می کنم خانم محترمه « همای ابد» در ارتباط با آنچه نوشته اند تجدید نظر کنند
و چیزی ننویسند که وهن به جامعه شود، گفته اند " من از جمهوری اسلامی بیزارم و ازاینکه برای اولین و اخرین بار به یک نفر توی این نظام رای دادم از خودم بیزار ترم "، لازم است بدانند بیزاری ایشان
از جمهوری اسلامی بی مورد است و اتّفاقاً چنانچه هیچگاه رٱی نداده اند که به خودشان مربوط است،همین یکبار هم کار درست و عاقلانه ای انجام داده اید، دکتر روحانی معتـدل ترین و با انگیزه ترین و
صادق ترین فرد برای ریاست جمهوری بود، وجود آیت الله دکتر روحانی برای ملّت ایران یک موهبت الهی است، دشمن زیاد دارد اما صداقت وهوشمندی و کفایت او آنها را بسیار ضعیف و درمانده نموده و
علیرغم هجمه های آشکار نفرت افکنان، روز به روز بر محبوبیت وی افزوده می شود، هیچکس شایسته تر از دکتر روحانی برای قائم مقامی رهبری در بین شخصیت ها نیست، در این کتاب نویسنده به
واقعیت های تٱمّل برانگیز اشاره نمود و بهتر است اول مطالعه گردد و بعد اظهار نظر شود
کدامین سَرو را داد او بلندی
که بازش خَم نداد از درد مندی؟[/quote]
فراموش کرده بودم که حکومت ها هم گاهی جزو عقاید و خط قرمزها محسوب می شن و من تند رفتم. به علاوه اینجا جای غرزدن نبود!
ممنونم از تذکر به جا و محترمانه شما. عذرخواهی من رو بپذیرید.
[quote='kazomano']نقل قول از همای ابد:نقل قول از SHEKAN:احمدی نژاد اینقدر مرد بود که اگر تصمیم اشتباه هم می گرفت انجام میداد حتی اگر جوابگو نبود ، روحانی و کابینه اش جرات فکر کردن و تصمیم گرفتن هم ندارند چه رسد که به آن عمل کنند .
ترجیه میدهم با ترسو طرف باشم تا یه ادم بی سواد و احمق و کلاش و البته دیکتاتور که گندی که به این کشور زد رو تا چهار نسل ما باید تاوان بدن. من از جمهوری اسلامی بیزارم و ازاینکه برای اولین و اخرین بار به یک نفر توی این نظام رای دادم از خودم بیزار ترم. نه چونکه روحانی منتخب من بود. چون تازه فهمیده ام توی این کشور دولت پشه ی همایونی هم نیست...ملیجک که جای خودرا توی گعده های شاه دارد و برای خودش کسی است. ادم اصلی را شناسایی کنید. روحانی عددی نیست که بخواهد کاری کند( گندی بزند)
تا چند روزی پیش از روحانی متنفر بودم. اما امروز دلم به حالش می سود. از همان روزی که قضیه ی افریقای جنوبی فاش شد. بله. ای کاش ترسو نبود و حقایق پشت پرده را می گفت. ای کاش ترسو نبود و به سمت مردم می امد. ای کاش نمی ترسید و استعفا می داد....ان وقت این دولتش نبود که سپاه و شاهنشاه و بیت اش با تغییر نرخ دلار زمینش می زد...این شاه و نظام اش بود که با دماغ به زمین می خورد.
اونوقت سواد شما چه قدره؟[/quote]
شاید ترک تحصیل کردم. شایدم دانشجوام. شا شاید توفیق داشتم و مثل شما پروفسور.
دردها زیادن و جلوی سکوت من بی سواد رو میگیرن. درد یه کشاورز که مثل مثل من بی سواده اما سواد داشتن وقتی عمری ازش گذشته شکم زن و بچشو سیر نمیکنه. درد یه نجوون با هوش که به خاطر یه لقمه نون ترک تحصیل می کنه. یا یه معلم که برای چندرغاز پول هنوز که هنوزه از ولی و بالا و پایین ترش حرف میشنوه. شایدم جوون های بیکار فامیل و دوست و آشنا... خوشحالم که اهل مطالعه هستید. به امثال شما افتخار می کنم. اما برای دیدن دردها لازمه سرمون رو از توی کتاب بیرون بیاریم و به اطراف نگاهی بندازیم. نمی تونم بی تفاوت باشم و هرروز با درد های اطرافیان ام با بی خیالی روبه رو بشم... هر کتاب یه زندگی تازه است اما من مدت هاست که از کتاب ها و حرف های زیباشون فاصله گرفتم. درواقع به دنیای واقعی و دردهای معمولی اما دراز مدت و کمر شکنش برگشتم. برای من، دنیای زیبای کتابها مثل مخدری بود که حرکت رو ازم می گرفت. بهم امید واهی می داد .
شما مختارید. پرحرفی من رو ببخشید واگرکه ناخواسته به شما توهینی شد پوزش من رو بپذیرید.
عضویت و حضور ما در کتـابناک نَه به خاطر این است که بغض و کینه های خود را نسبت دولتـمردان و خدمتگزاران به جامعه که با تلاش خود سعی می کنند وظائف خود را به درستی انجام دهند آشکار
سازیم بلکه کتابهائی راکه دریافت می کنیم واقعاً به شعار بسیار تحسین برانگیز و بی نظیر کتابناک "هر کتاب، فرصت یک زندگی تازه "،جامه ی عمل بپوشانیم،دیدگاهها باحسن نظر مدیران کتابناک به
منظور روشنگری و بسط روح معنویت آزاد و نیز به خاطر آشـنا سازی مطالعه کنندگان با نظرات متـفاوت دیگران فقط در ارتباط با محتویات کتاب است، امّا شـآن اهل مطالعه نیست که بخصوص نسـبت به
حاکمیت نظام با هر ضعف و مشگلی که داشته باشد از کلمات و الفاظ ناپسند و به دور از اخلاق استفاده کنند، پیشنهاد می کنم خانم محترمه « همای ابد» در ارتباط با آنچه نوشته اند تجدید نظر کنند
و چیزی ننویسند که وهن به جامعه شود، گفته اند " من از جمهوری اسلامی بیزارم و ازاینکه برای اولین و اخرین بار به یک نفر توی این نظام رای دادم از خودم بیزار ترم "، لازم است بدانند بیزاری ایشان
از جمهوری اسلامی بی مورد است و اتّفاقاً چنانچه هیچگاه رٱی نداده اند که به خودشان مربوط است،همین یکبار هم کار درست و عاقلانه ای انجام داده اید، دکتر روحانی معتـدل ترین و با انگیزه ترین و
صادق ترین فرد برای ریاست جمهوری بود، وجود آیت الله دکتر روحانی برای ملّت ایران یک موهبت الهی است، دشمن زیاد دارد اما صداقت وهوشمندی و کفایت او آنها را بسیار ضعیف و درمانده نموده و
علیرغم هجمه های آشکار نفرت افکنان، روز به روز بر محبوبیت وی افزوده می شود، هیچکس شایسته تر از دکتر روحانی برای قائم مقامی رهبری در بین شخصیت ها نیست، در این کتاب نویسنده به
واقعیت های تٱمّل برانگیز اشاره نمود و بهتر است اول مطالعه گردد و بعد اظهار نظر شود
کدامین سَرو را داد او بلندی
که بازش خَم نداد از درد مندی؟
[quote='همای ابد']نقل قول از SHEKAN:احمدی نژاد اینقدر مرد بود که اگر تصمیم اشتباه هم می گرفت انجام میداد حتی اگر جوابگو نبود ، روحانی و کابینه اش جرات فکر کردن و تصمیم گرفتن هم ندارند چه رسد که به آن عمل کنند .
ترجیه میدهم با ترسو طرف باشم تا یه ادم بی سواد و احمق و کلاش و البته دیکتاتور که گندی که به این کشور زد رو تا چهار نسل ما باید تاوان بدن. من از جمهوری اسلامی بیزارم و ازاینکه برای اولین و اخرین بار به یک نفر توی این نظام رای دادم از خودم بیزار ترم. نه چونکه روحانی منتخب من بود. چون تازه فهمیده ام توی این کشور دولت پشه ی همایونی هم نیست...ملیجک که جای خودرا توی گعده های شاه دارد و برای خودش کسی است. ادم اصلی را شناسایی کنید. روحانی عددی نیست که بخواهد کاری کند( گندی بزند)
تا چند روزی پیش از روحانی متنفر بودم. اما امروز دلم به حالش می سود. از همان روزی که قضیه ی افریقای جنوبی فاش شد. بله. ای کاش ترسو نبود و حقایق پشت پرده را می گفت. ای کاش ترسو نبود و به سمت مردم می امد. ای کاش نمی ترسید و استعفا می داد....ان وقت این دولتش نبود که سپاه و شاهنشاه و بیت اش با تغییر نرخ دلار زمینش می زد...این شاه و نظام اش بود که با دماغ به زمین می خورد.[/quote]
اونوقت سواد شما چه قدره؟
[quote='SHEKAN']احمدی نژاد اینقدر مرد بود که اگر تصمیم اشتباه هم می گرفت انجام میداد حتی اگر جوابگو نبود ، روحانی و کابینه اش جرات فکر کردن و تصمیم گرفتن هم ندارند چه رسد که به آن عمل کنند .[/quote]
ترجیه میدهم با ترسو طرف باشم تا یه ادم بی سواد و احمق و کلاش و البته دیکتاتور که گندی که به این کشور زد رو تا چهار نسل ما باید تاوان بدن. من از جمهوری اسلامی بیزارم و ازاینکه برای اولین و اخرین بار به یک نفر توی این نظام رای دادم از خودم بیزار ترم. نه چونکه روحانی منتخب من بود. چون تازه فهمیده ام توی این کشور دولت پشه ی همایونی هم نیست...ملیجک که جای خودرا توی گعده های شاه دارد و برای خودش کسی است. ادم اصلی را شناسایی کنید. روحانی عددی نیست که بخواهد کاری کند( گندی بزند)
تا چند روزی پیش از روحانی متنفر بودم. اما امروز دلم به حالش می سود. از همان روزی که قضیه ی افریقای جنوبی فاش شد. بله. ای کاش ترسو نبود و حقایق پشت پرده را می گفت. ای کاش ترسو نبود و به سمت مردم می امد. ای کاش نمی ترسید و استعفا می داد....ان وقت این دولتش نبود که سپاه و شاهنشاه و بیت اش با تغییر نرخ دلار زمینش می زد...این شاه و نظام اش بود که با دماغ به زمین می خورد.
احمدی نژاد اینقدر مرد بود که اگر تصمیم اشتباه هم می گرفت انجام میداد حتی اگر جوابگو نبود ، روحانی و کابینه اش جرات فکر کردن و تصمیم گرفتن هم ندارند چه رسد که به آن عمل کنند .
تنها فایده دولت روحانی این بود که کورسوی امید اون جماعتی که انتظار بهبود ج.ا و اوضاع مملکت رو داشتن به تاریکی مطلق تبدیل شد و به همه نشون داد که چپ و راست هیچ فرقی باهم ندارن!
#روحانی_مچکریم
از نیاوران تا پاستور: پایان افراط، آغاز اعتدال
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک