رسته‌ها
گره کور
امتیاز دهید
5 / 3.9
با 8 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 3.9
با 8 رای
✔از متن کتاب:
هنوز درست از خواب بیدار نشده بودم. آسمان به چشمم تار و آلاپلنگی می آمد؛ زمین هم یک جا سایه و یک جا روشن بود. آنجا که سایه بود تک و توک دانه های پراکنده باران به چشم می خورد و در جای روشن آفتاب به زمین خیس می تابید و زمین مثل دهان اسب خسته ای که توی هوای سرد دراز کشیده باشد، بخار می کرد.
از کبوتر خان همسایه کفترها پر می گرفتند و با بالهای تر و تنبل تو هوا چرخ می خوردند، بعد روی لبه شیروانی آرام فرود می آمدند و دسته جمعی بربر نگاهم می کردند.
من همانطور که روی تختخواب دراز کشیده بودم، از لای پنجره چشمهای گرد و پلکهای سرخ و بی مژه شان را میدیدم...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
130
آپلود شده توسط:
morad850
morad850
1397/02/07

کتاب‌های مرتبط

کیک عروسی
کیک عروسی
4.2 امتیاز
از 5 رای
عقاید یک دلقک
عقاید یک دلقک
4.7 امتیاز
از 122 رای
پرسیلا
پرسیلا
3.8 امتیاز
از 5 رای
افسانه و افسون
افسانه و افسون
4.4 امتیاز
از 14 رای
با خانمان
با خانمان
4.4 امتیاز
از 89 رای
روزگاری در شورآباد
روزگاری در شورآباد
4.6 امتیاز
از 8 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی گره کور

تعداد دیدگاه‌ها:
0
دیدگاهی درج نشده؛ شما نخستین نگارنده باشید.
گره کور
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک