رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید یا در مورد این اثر محق هستید، با ما تماس بگیرید.

خونبهای اسفندیار

خونبهای اسفندیار
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 18 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 18 رای
✔✔سرگذشت بازماندگان جهان پهلوان رستم

... من راضی به این جنگ نبودم ، تو به هیچ وجه به راه نیامدی اسفندیار. با آن که در صدای رستم ، سرزنش و ملامت به هم آمیخته بود ، لبخندی را بر لبان پهلوان جوان آورد ، او راه حل بزرگ ترین مشکلش را یافته بود ، اسفندیار با لبانی لرزان به سخن درآمد :
رستم ! من پسرم بهمن را به تو می سپارم ... نمی خواهم پسرم در کنار کسانی رشد یابد که خود را با نیرنگ و ریا مجهز کرده اند .
در حین ابراز چنین سخنانی ، خون از دهان اسفندیار بیرون زد . صحنه غریبی بود ، پهلوانی جوان در حال جان باختن بود و سر بر زانوی دشمن داشت ، با چشمانی غرقه در خون و دهانی آغشته به خون ، و با تنی رمق از دست داده ...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
khar tu khar
khar tu khar
1397/01/10

کتاب‌های مرتبط

ماه و پروین
ماه و پروین
0 امتیاز
از 0 رای
قصه های پیشین
قصه های پیشین
4.2 امتیاز
از 30 رای
قهرمانان یونان باستان
قهرمانان یونان باستان
4.3 امتیاز
از 8 رای
هزار و یک شب - جلد ۱
هزار و یک شب - جلد ۱
4.8 امتیاز
از 168 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی خونبهای اسفندیار

تعداد دیدگاه‌ها:
0
دیدگاهی درج نشده؛ شما نخستین نگارنده باشید.
خونبهای اسفندیار
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک