نظریه رهیافت میان رشته ای در پزشکی
نویسنده:
ایرج نبی پور
امتیاز دهید
ما اکنون در جهانی پیچیده زندگی میکنیم و پیوسته اطلاعات گوناگون را از آموزش و تجربههای خود برداشت و در هم ادغام مینماییم تا بتوانیم همگام با روند تصمیمگیری، پدیدهها را تفسیر نموده تا به یک درک عمومی از جهان پیرامون خود دست یابیم. این فرآیند، رخنمودی از نگرش میان رشتهای را نمایان میسازد.
در طول یکصد سال گذشته، پایههای آموزش عالی بر روی رشتههای آکادمیک استوار بوده است تا با تولید دانش نوین، یک فرآیند مورد قبول را ارائه دهد. این مدل رشته محوری، در اکثر دانشگاهها حاکم بوده و بر جریان منابع به سوی آموزش، پژوهش و دیگر فعالیتهای دانشگاهی، سیطره داشته است. این مدل رشته محوری، بر گردهی خود، تخصصگرایی را رواج داده است. در تخصصگرایی، متخصصین یک رشته به پالایش تئوریها، روش و فناوریهای خود پرداخته و به گسترش مرزهای دانش در گسترهی رشته خود میپردازند. رهیافت میان رشتهای، نه تنها هرگز این سودمندی نهفته در رهیافت رشته محوری را ریشهکن نمیکند، بلکه بیشتر بنیان خود را بر نهاد توانمندیهای مدل رشته محوری، مینهد.
به زبان دیگر، همانگونه که کلین (Klein) و نیوول ((Newell بیان کردهاند: ”مطالعات میان رشتهای به صورت یک فرآیند پاسخ به یک پرسش، حل مسئله و پرداختن به موضوعی است که در ماهیت چنان گسترده و یا پیچیده میباشد که نمیتوان به اندازهی کافی با یک رشته یا تخصص به آن پرداخت.“
از آنجا که تخصصگرایی موجب جدا یافتگی دانشمندان به صورت جزیرههایی به دور از هم میشود و یا در گفتار ترمینولوژی فلسفهی علم، دانشمندان را در سیلو یا کلبههای دانش که به صورت تک به تک افتادهاند، گرفتار میکند، توسعهی علم در چنین شرایطی به دشواری و یا به صورت ناممکن جلوه مینماید.(۳) این موضوع به ویژه در علوم سلامت که با گسترههای پیچیدهای سر و کار دارد، بسیار نمایان است. چنین است که بنیاد سلامت آمریکا ((NIH، مطالعات میان رشتهای را به عنوان دانشی مورد نیاز قلمداد نموده است و به آن در طراحی نقشهی علمی آمریکا در گسترهی سلامت، اولویتی آشکار داده است.
بیشتر
در طول یکصد سال گذشته، پایههای آموزش عالی بر روی رشتههای آکادمیک استوار بوده است تا با تولید دانش نوین، یک فرآیند مورد قبول را ارائه دهد. این مدل رشته محوری، در اکثر دانشگاهها حاکم بوده و بر جریان منابع به سوی آموزش، پژوهش و دیگر فعالیتهای دانشگاهی، سیطره داشته است. این مدل رشته محوری، بر گردهی خود، تخصصگرایی را رواج داده است. در تخصصگرایی، متخصصین یک رشته به پالایش تئوریها، روش و فناوریهای خود پرداخته و به گسترش مرزهای دانش در گسترهی رشته خود میپردازند. رهیافت میان رشتهای، نه تنها هرگز این سودمندی نهفته در رهیافت رشته محوری را ریشهکن نمیکند، بلکه بیشتر بنیان خود را بر نهاد توانمندیهای مدل رشته محوری، مینهد.
به زبان دیگر، همانگونه که کلین (Klein) و نیوول ((Newell بیان کردهاند: ”مطالعات میان رشتهای به صورت یک فرآیند پاسخ به یک پرسش، حل مسئله و پرداختن به موضوعی است که در ماهیت چنان گسترده و یا پیچیده میباشد که نمیتوان به اندازهی کافی با یک رشته یا تخصص به آن پرداخت.“
از آنجا که تخصصگرایی موجب جدا یافتگی دانشمندان به صورت جزیرههایی به دور از هم میشود و یا در گفتار ترمینولوژی فلسفهی علم، دانشمندان را در سیلو یا کلبههای دانش که به صورت تک به تک افتادهاند، گرفتار میکند، توسعهی علم در چنین شرایطی به دشواری و یا به صورت ناممکن جلوه مینماید.(۳) این موضوع به ویژه در علوم سلامت که با گسترههای پیچیدهای سر و کار دارد، بسیار نمایان است. چنین است که بنیاد سلامت آمریکا ((NIH، مطالعات میان رشتهای را به عنوان دانشی مورد نیاز قلمداد نموده است و به آن در طراحی نقشهی علمی آمریکا در گسترهی سلامت، اولویتی آشکار داده است.
آپلود شده توسط:
روح الله کیایی
1397/03/18
دیدگاههای کتاب الکترونیکی نظریه رهیافت میان رشته ای در پزشکی