کتاب اروپا: ویژۀ ناتو
نویسنده:
علی فلاحی
امتیاز دهید
پس از جنگ جهانی دوم، ساختار نظام بینالملل متحول شد و از یک نظام چندقطبی به یک نظام دوقطبی تغییر شکل یافت، درحالی که پیامدها و تأثیرات زیادی را بر نظام بینالملل و کنش و رفتار خارجی دولتها بهجای گذاشت.
ایجاد ناتو در سال ۱۹۴۹ در واقع معلول همین تغییر در ساختار نظام بینالملل بود که با هدف ایجاد یک سپر دفاعی در تقابل با نفوذ و گسترش کمونیسم به مرزهای غربی اروپا تشکیل شد. براساس ماده ۵ این سازمان، حمله به یکی از اعضا به منزله حمله به دیگر اعضا تلقی گردید و مقرر شد تا درصورت چنین واقعهای، دیگر اعضای پیمان به یاری عضو مورد تهاجم بشتابند. در واقع، دکترین دفاع دسته جمعی ناتو در طول دوران جنگ سرد و در تقابل با رقیب خود یعنی پیمان ورشو، عملکرد موفقی داشت، هرچند شاهد خروج یکی از اعضای مهم خود ـ فرانسه ـ از شاخه نظامی ناتو در ۱۹۶۶ بود.
با فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد، ناتو که دیگر دشمنی استراتژیک را بر سر راه خود نمیدید، به لحاظ رویکردی دچار نابسامانی فلسفی از درون گردید، بدین معنا که فلسفه وجودی ناتو بر چه مبنایی تعریف خواهد شد و آیا ناتو میتواند با تعقیب رویکرد دفاعی بدون وجود دشمنی مشخص همچنان به بقای خود ادامه دهد؟
اما با شعلهور شدن احساسات قومیتی و ناسیونالیستی در بالکان در اواخر قرن بیستم، بحران دیگری در بالکان شکل گرفت که تداعی بحرانهای اول و دوم بالکان در ابتدای قرن بیستم بود که موجب نگرانی رهبران اروپایی شد. اما تمهیدات و تدابیر بهکار گرفتهشده از سوی آنان جهت مدیریت بحران، ناکارایی و ناکامی سیستم دفاعی ـ امنیتی اروپا را ـ که تا پیش از این برعهده کنفرانس امنیت و همکاری اروپا و اتحادیه اروپای غربی بود ـ به نمایش گذارد و نهایتاً با مداخله ایالات متحده و انعقاد پیمان دیتون در آمریکا، بحران فروکش نمود و برای نخستین بار نیروهای ناتو به همکاری با پاسداران صلح سازمان ملل پرداختند. در واقع، مأموریت جدید ناتو در خارج از مرزهای اروپای غربی آن زمان، اگرچه تحول جدی و جدیدی در رویکرد و کارکرد دفاعی ناتو محسوب میگردید، اما همچنان در درون مرزهای اروپایی بود.
اما رویداد ۱۱ سپتامبر، نقطه عطفی بر رویکرد جدید امنیتی و دفاعی ناتو بود تا بدینوسیله بتواند برای نخستین بار و در تباین با اهداف و نام این سازمان که صرفاً در محدوده غرب اروپا تعریف میشد، اقدام به گسیل نخستین مأموریت صلحبانی فراسرزمینی در افغانستان نماید. سال ۲۰۰۱ یا رویداد ۱۱ سپتامبر، سرآغاز و فصلی نوین در تعریف رویکرد و اهداف ناتو داشت، چراکه دشمنی به مراتب مهمتر از دشمن پیشین خود ـ شوروی ـ را در مقابل میدید که ناملموس و فاقد پایگاهی شناختهشده در درون یک یا چند کشور مشخص بود و آن «تروریسم بینالمللی» نام داشت.
حقیقتاً تروریسم بینالمللی موجب شد تا روح تازهای در کالبد نیمهجان و بیرمق ناتو دمیده شود، چراکه ناتو به رهبری آمریکا میتوانست هر دشمن یاغی بهزعم خود را در قالب تروریسم یا حامی تروریسم جای دهد و با هدف ایجاد صلح و ثبات و امنیت بینالمللی، دکترین نظم نوین جهانی را پیریزی نماید. بر همین اساس، ناتو نه تنها، فلسفه وجود حیاتی خود را بازیافت، بلکه به عنوان شاخه یا بازوی نظامی و امنیتی شورای امنیت مطرح شد و بدین ترتیب برای نخستین بار نیز وظیفه تأمین امنیت را در جریان بازیهای المپیک آتن بر دوش کشید.
بیشتر
ایجاد ناتو در سال ۱۹۴۹ در واقع معلول همین تغییر در ساختار نظام بینالملل بود که با هدف ایجاد یک سپر دفاعی در تقابل با نفوذ و گسترش کمونیسم به مرزهای غربی اروپا تشکیل شد. براساس ماده ۵ این سازمان، حمله به یکی از اعضا به منزله حمله به دیگر اعضا تلقی گردید و مقرر شد تا درصورت چنین واقعهای، دیگر اعضای پیمان به یاری عضو مورد تهاجم بشتابند. در واقع، دکترین دفاع دسته جمعی ناتو در طول دوران جنگ سرد و در تقابل با رقیب خود یعنی پیمان ورشو، عملکرد موفقی داشت، هرچند شاهد خروج یکی از اعضای مهم خود ـ فرانسه ـ از شاخه نظامی ناتو در ۱۹۶۶ بود.
با فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد، ناتو که دیگر دشمنی استراتژیک را بر سر راه خود نمیدید، به لحاظ رویکردی دچار نابسامانی فلسفی از درون گردید، بدین معنا که فلسفه وجودی ناتو بر چه مبنایی تعریف خواهد شد و آیا ناتو میتواند با تعقیب رویکرد دفاعی بدون وجود دشمنی مشخص همچنان به بقای خود ادامه دهد؟
اما با شعلهور شدن احساسات قومیتی و ناسیونالیستی در بالکان در اواخر قرن بیستم، بحران دیگری در بالکان شکل گرفت که تداعی بحرانهای اول و دوم بالکان در ابتدای قرن بیستم بود که موجب نگرانی رهبران اروپایی شد. اما تمهیدات و تدابیر بهکار گرفتهشده از سوی آنان جهت مدیریت بحران، ناکارایی و ناکامی سیستم دفاعی ـ امنیتی اروپا را ـ که تا پیش از این برعهده کنفرانس امنیت و همکاری اروپا و اتحادیه اروپای غربی بود ـ به نمایش گذارد و نهایتاً با مداخله ایالات متحده و انعقاد پیمان دیتون در آمریکا، بحران فروکش نمود و برای نخستین بار نیروهای ناتو به همکاری با پاسداران صلح سازمان ملل پرداختند. در واقع، مأموریت جدید ناتو در خارج از مرزهای اروپای غربی آن زمان، اگرچه تحول جدی و جدیدی در رویکرد و کارکرد دفاعی ناتو محسوب میگردید، اما همچنان در درون مرزهای اروپایی بود.
اما رویداد ۱۱ سپتامبر، نقطه عطفی بر رویکرد جدید امنیتی و دفاعی ناتو بود تا بدینوسیله بتواند برای نخستین بار و در تباین با اهداف و نام این سازمان که صرفاً در محدوده غرب اروپا تعریف میشد، اقدام به گسیل نخستین مأموریت صلحبانی فراسرزمینی در افغانستان نماید. سال ۲۰۰۱ یا رویداد ۱۱ سپتامبر، سرآغاز و فصلی نوین در تعریف رویکرد و اهداف ناتو داشت، چراکه دشمنی به مراتب مهمتر از دشمن پیشین خود ـ شوروی ـ را در مقابل میدید که ناملموس و فاقد پایگاهی شناختهشده در درون یک یا چند کشور مشخص بود و آن «تروریسم بینالمللی» نام داشت.
حقیقتاً تروریسم بینالمللی موجب شد تا روح تازهای در کالبد نیمهجان و بیرمق ناتو دمیده شود، چراکه ناتو به رهبری آمریکا میتوانست هر دشمن یاغی بهزعم خود را در قالب تروریسم یا حامی تروریسم جای دهد و با هدف ایجاد صلح و ثبات و امنیت بینالمللی، دکترین نظم نوین جهانی را پیریزی نماید. بر همین اساس، ناتو نه تنها، فلسفه وجود حیاتی خود را بازیافت، بلکه به عنوان شاخه یا بازوی نظامی و امنیتی شورای امنیت مطرح شد و بدین ترتیب برای نخستین بار نیز وظیفه تأمین امنیت را در جریان بازیهای المپیک آتن بر دوش کشید.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی کتاب اروپا: ویژۀ ناتو