الماس آبی: مجموعه کتاب های طلایی
مترجم:
محمدرضا جعفری
امتیاز دهید
سرکار رابرت تافت پاسبان خیابان در جلوی جواهر فروشی ویلسون ایستاده بود و آمد و رفت اتومبیل ها را تماشا می کرد. خیابان چندان شلوغ نبود و اتومبیلها بی سروصدا در حرکت بودند. اتومبیل سیاه بزرگی در جلوی جواهر فروشی ویلسون ایستاد و مرد قد کوتاهی از آن بیرون آمد...
بیشتر
دیدگاههای کتاب الکترونیکی الماس آبی: مجموعه کتاب های طلایی