رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید یا در مورد این اثر محق هستید، با ما تماس بگیرید.
صدای صنوبر
امتیاز دهید
5 / 0
با 0 رای
امتیاز دهید
5 / 0
با 0 رای
در کنار پنجره، بابای زیورو با چشمهایی که هرگز نمی دیدند چشم دوخته بود به درخت صنوبر. ده سال بودکه ننه ی زیورو از دنیا رفته بود ، ولی او هر شب که می خوابید ، تا چشمهایش را روی هم می گذاشت، صدای ننه را از میان برگهای صنوبر می شنید که از لابه لای برگهای صنوبر برای او لالایی می خواند. یک شب ننه به خواب او آمد و از او خواست که برود و نور چشمهای بابا را پیدا کند. زیورو در خوابها و افکار خود به دنبال نور چشمان بابا و کودکیهای او می رود و سرانجام به خود می رسد. زیورو شب‌ها خواب مادرش را می‌بیند که مدتی است فوت کرده، او به کمک مادر، به دوران کودکی پدر و مادرش برمی‌گردد تا علاجی برای چشمان نابینای پدر پیدا کند...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
.hanieh
.hanieh
1396/10/11

کتاب‌های مرتبط

هایدی: مجموعه کتابهای طلائی
هایدی: مجموعه کتابهای طلائی
4.6 امتیاز
از 34 رای
شورش
شورش
4.5 امتیاز
از 21 رای
سیوکا اسب کهر
سیوکا اسب کهر
3.9 امتیاز
از 16 رای
پارک ژوراسیک
پارک ژوراسیک
4.5 امتیاز
از 16 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی صدای صنوبر

تعداد دیدگاه‌ها:
0
دیدگاهی درج نشده؛ شما نخستین نگارنده باشید.
صدای صنوبر
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک