رسته‌ها

در حضرت راز وطن: ایران و ایرانیت در متن ادب پارسی

در حضرت راز وطن: ایران و ایرانیت در متن ادب پارسی
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 19 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 19 رای
چرا باد نوشین؟ و چرا «ایران» همچون خاطره‌ای از یک عطر؟ نسیم خوش؛ بوی عنبرین؛ شکفته گلی همیشه در باغ خرم بهار که با یاد می‌آید؛ به‌یاد‌آورده می‌شود...این یاد، این نامش عطرآگین، پیشینه‌ای بس کهن‌تر از مصراع نقل شده در بالا از شاهنامه دارد.
از میان حس‌های دیگر، این حس بویایی‌ست، این غریزی‌ترین حس، که زمان را برنمی‌تابد. نه در زمان می‌پاید و نه در مکان. ادراک یک عطر ادراک چیزی‌ست که هم هست و هم نیست. و خاطره‌اش، به یک وهم می‌ماند، نه روح دارد و نه جسم، اما این هردو را در بر می‌گیرد.
ادراک از راه بویایی ادراکی پیوسته نیست؛ گسسته است؛ و با این‌حال، در تعلیق زمان، این گسستگی به پیوستگی تبدیل می‌شود، و در جایی دیگر، به صورت حس آنی یک بو، همچون خاطره‌ای در زمان به تکرار درمی‌آید. چرا ایران همیشه همچون یک عطر به یاد می‌آید؟ در خوانشی ادبی از واژه‌ی «ایران»، این امتزاج خاک و خاطره، ما نه با تبار‌‌شناسی یک مفهوم در متون که با هستی‌شناسی یک عطر سروکار داریم. ایران در این خوانش تنها یک واژه نیست با معنایی در قاموس لغت. به عنوان یک نام آمیزه‌ای از صدا و جهان است. این خوانش ما در واقع وسوسه‌ای‌ست برای یافتن آنچه در پشت این نام، در نهفت زبان، می‌گذرد. این نام، این واژه، در ویژه‌سخن‌های ادبیidioms از شاهنامه به این‌ سو، چگونه بازتاب یافته است؟ تا کجا می‌توانیم به کُنه معنایی این واژه در متن‌های ادبی نزدیک شویم؟
به سخن دیگر، ما در اینجا در پی تعریفی از «ایرانیت» هستیم، ایرانیت به معنای «آنیت» ایران؛ «اصل روحی» یا اساس هویت یک ملت، آن‌چنان‌که در متون ادب فارسی بازتاب یافته است. ایرانیت به این مفهوم هم میهن)وطن( است، همچون یک سرزمین، و هم باشندگان در آن سرزمین را در گستره‌ی معنایی خود در برمی‌گیرد.
گفته‌اند و می‌گویند که ایران به مفهوم یک وطن، یک ملیت... برساخته‌ای بیش نیست. ما در این خوانش پا را ازین هم فراتر می‌گذاریم و می‌گوییم که ایران در متن ادبی یک «مجاز» است، اما مجازی که تعریفی برای آن در کتاب‌های معانی و بیان پیدا نمی‌شود. این چگونه مجازی‌ست؟
در جستجوی این مجازِ دیگر، با سه تمهید سخن را آغاز می‌کنیم. این سه تمهید سه نقل قول هستند که در پرداختن به آنها با رفت و بازگشت‌هایی ناگزیر زمانی ما از حال به گذشته می‌رویم. با تمهید اول می‌پردازیم به آنچه «ایرانیت» نیست با نگاهی به خوانش‌های خام فرهنگ‌گرا و ایدئولوژیک که ایران را همچون یک ملیت در بعدی تاریخی نفی و انکار کرده است؛ با تمهید دوم نگاهی می‌کنیم به بازتاب‌های ایران همچون وطن (میهن) در ادبیات معاصر و با تمهید سوم رد و نشان ایرانیت را در متون ادبی گذشته پی می‌گیریم. این سه نقل قول از سه منبع متفاوت و ناهمزمان برگرفته شده‌اند. جایگاه ذهنیتی گویندگان آنها و نیز اهمیت و ارزش ادبی آنها یکسان نیست. با وجود تفارق‌های بافتگانی contextual، اما هر سه نقل قول دیدگاه‌هایی را در باره‌ی ایران همچون میهن باز‌می‌نمایند که در امتداد خود به یک نقطه‌ی مشترک می‌رسد؛ و آن این‌که، زبانی که واژه‌ی ایران در فرادهش (سنت) ادب فارسی با آن نوشته شده، نه ساحتی از یاد که فراموشخانه است.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
114
آپلود شده توسط:
farshid_ett
farshid_ett
1396/07/18

کتاب‌های مرتبط

برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی در حضرت راز وطن: ایران و ایرانیت در متن ادب پارسی

تعداد دیدگاه‌ها:
0
دیدگاهی درج نشده؛ شما نخستین نگارنده باشید.
در حضرت راز وطن: ایران و ایرانیت در متن ادب پارسی
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک