تراژدی قدرت در شاهنامه
نویسنده:
مصطفی رحیمی
امتیاز دهید
این کتاب به دو بخش تقسیم شده است، بخش نخست بخشی است دربارهی قدرت با مباحث زیر:
ارایهی تعریف قدرت، بیان ارتباط مشهور و شناخته شدهی قدرت و فساد، تشریح رابطهی خرافات و قدرت و تشبیه رابطهی این دو به رابطهی دایه و کودک، آمیختگی شدید خودخواهی با عشق خرافاتی به آرمان در فرد قدرت پرست و دشواری تشخیص مرز این دو، دروغ به عنوان یکی از لوازم اساسی کسب قدرت و...
نویسنده در پایان بخش مذکور به تصریح بیان کرده است که قدرت، فره ایزدی است، چنانچه منافی آزادی انتخاب افراد نباشد و شر شیطانی است اگر همهی اختیارات را در دست فرمانروایی مستبد جمع کند.
در بخش دوم چیزی افزون بر آنچه در بخش نخست آمده است وجود ندارد و نویسنده صرفا با استناد به دو داستان مشهور شاهنامه یعنی «رستم و اسفندیار» و «رستم و سهراب» کوشیده است در زمینهی موضوعاتی که پیشتر به طور مبسوط به آنها پرداخته است نمونههایی آشکار ارائه دهد.
نکاتی که نویسنده در مقام مفسر این دو داستان از لابلای اشعار مربوط به آن بیرون کشیده است، با توجه به موضوع و محتوای کتاب بسیار ارزشمند و قابل درنگ است.
بیشتر
ارایهی تعریف قدرت، بیان ارتباط مشهور و شناخته شدهی قدرت و فساد، تشریح رابطهی خرافات و قدرت و تشبیه رابطهی این دو به رابطهی دایه و کودک، آمیختگی شدید خودخواهی با عشق خرافاتی به آرمان در فرد قدرت پرست و دشواری تشخیص مرز این دو، دروغ به عنوان یکی از لوازم اساسی کسب قدرت و...
نویسنده در پایان بخش مذکور به تصریح بیان کرده است که قدرت، فره ایزدی است، چنانچه منافی آزادی انتخاب افراد نباشد و شر شیطانی است اگر همهی اختیارات را در دست فرمانروایی مستبد جمع کند.
در بخش دوم چیزی افزون بر آنچه در بخش نخست آمده است وجود ندارد و نویسنده صرفا با استناد به دو داستان مشهور شاهنامه یعنی «رستم و اسفندیار» و «رستم و سهراب» کوشیده است در زمینهی موضوعاتی که پیشتر به طور مبسوط به آنها پرداخته است نمونههایی آشکار ارائه دهد.
نکاتی که نویسنده در مقام مفسر این دو داستان از لابلای اشعار مربوط به آن بیرون کشیده است، با توجه به موضوع و محتوای کتاب بسیار ارزشمند و قابل درنگ است.
آپلود شده توسط:
hanieh
1396/05/23
دیدگاههای کتاب الکترونیکی تراژدی قدرت در شاهنامه
ارایهی تعریف قدرت، بیان ارتباط مشهور و شناخته شدهی قدرت و فساد، تشریح رابطهی خرافات و قدرت و تشبیه رابطهی این دو به رابطهی دایه و کودک، آمیختگی شدید خودخواهی با عشق خرافاتی به آرمان در فرد قدرت پرست و دشواری تشخیص مرز این دو، دروغ به عنوان یکی از لوازم اساسی کسب قدرت و...
نویسنده در پایان بخش مذکور به تصریح بیان کرده است که قدرت، فره ایزدی است، چنانچه منافی آزادی انتخاب افراد نباشد و شر شیطانی است اگر همهی اختیارات را در دست فرمانروایی مستبد جمع کند.
در بخش دوم چیزی افزون بر آنچه در بخش نخست آمده است وجود ندارد و نویسنده صرفا با استناد به دو داستان مشهور شاهنامه یعنی «رستم و اسفندیار» و «رستم و سهراب» کوشیده است در زمینهی موضوعاتی که پیشتر به طور مبسوط به آنها پرداخته است نمونههایی آشکار ارائه دهد.
نکاتی که نویسنده در مقام مفسر این دو داستان از لابلای اشعار مربوط به آن بیرون کشیده است، با توجه به موضوع و محتوای کتاب بسیار ارزشمند و قابل درنگ است