اژدهای هفت سر: راه ابریشم
نویسنده:
محمد ابراهیم باستانی پاریزی
امتیاز دهید
اژدهای هفت سر تعبیری است در حق راه ابریشم ، جاده تاریخی که شهرت جهانی یافته ، ومعمولاً به یک سلسله راههایی گفته می شود که از چین سرزمین با شعار اژدها ، و ولایات ابریشم خیز قبل از میلاد و قبل از اسلام - شروع می شود و به انطاکیه و روم - سرزمین های خریدار ابریشم در قرون قدیم - ختم می گردد .
آبادانی سرزمینهایی که در مسیر این راهها قرار گرفته اند عموماً بر اثر تجارت ابریشم به طور اخص و کالاهای دیگری که از این راه عبور می کرده اند ، بود وتا قرن ششم میلادی سواحل مدیترانه نیز از پرورش کرم ابریشم بی خبر بودند.
این راه تجارتی ، به خاطر کالای پرسود ابریشم رونق چشم گیری داشت ، ولی از صدر اسلام که انحصار ابریشم از سرزمینهای شرق پایان یافت رفته رفته رونق گذشته خود را از دست داد .
فهرست
چهره امیرکبیر
کنگره ای در اسکفورد
از مرو تا مناکو
اندیشه های میرزا آقاخان کرمانی
دیوان شرقی گوته
اژدهای هفت سر، یا راه ابریشم
بورس بازی های من
خود مشت و مالی
بیشتر
آبادانی سرزمینهایی که در مسیر این راهها قرار گرفته اند عموماً بر اثر تجارت ابریشم به طور اخص و کالاهای دیگری که از این راه عبور می کرده اند ، بود وتا قرن ششم میلادی سواحل مدیترانه نیز از پرورش کرم ابریشم بی خبر بودند.
این راه تجارتی ، به خاطر کالای پرسود ابریشم رونق چشم گیری داشت ، ولی از صدر اسلام که انحصار ابریشم از سرزمینهای شرق پایان یافت رفته رفته رونق گذشته خود را از دست داد .
فهرست
چهره امیرکبیر
کنگره ای در اسکفورد
از مرو تا مناکو
اندیشه های میرزا آقاخان کرمانی
دیوان شرقی گوته
اژدهای هفت سر، یا راه ابریشم
بورس بازی های من
خود مشت و مالی
آپلود شده توسط:
hanieh
1396/04/24
دیدگاههای کتاب الکترونیکی اژدهای هفت سر: راه ابریشم
کتاب " اژدهای هفت سر: راه ابریشم "
نوشته دکتر محمد ابراهیم باستانی پاریزی . از موضوعات تاریخی ایران، توجه به جاده ابریشم و نقش اساسی آن در پیوند جهان متمدن عصر باستان و میانه از چین تا اروپا اهمیت بسیاری دارد. " اژدهای هفت سر" یکی از جامعترین آثار درباره جاده ابریشم است، که نوشته شده است. این کتاب از آثار ماندگار دکتر باستانی پاریزی است. اژدهای هفت سر مجموعه چند مقاله با موضوعاتی است، که در پنج فصل با عناوین زیر تنظیم شده است:
۱. چهره امیرکبیر
۲. از مرو تا موناکو
۳. اندیشه های میرزا آقا خان کرمانی
۴. دیوان شرقی گوته
۵. اژدهای هفت سر یا راه ابریشم
باستانی پاریزی در ابتدای سخن، بنای پژوهش خود درباره تاریخ ابریشم را بر نقش عوامل اقتصادی در ایجاد تغییرات و تحولات عمده در جهان میگذارد و از این رو اهمیت جاده ابریشم را در عوامل و انگیزه های اقتصادی جستجو میکند:
" اکنون تعجب خواهید کرد اگر بگویم که یکی از عوامل بزرگ تحولات تاریخ ایران نیز همین جاده ابریشم بوده است، به حساب اینکه به هر حال عوامل اقتصادی از پایهگذاران اصلی تحولات تاریخ به شمار میروند ".
*دکتر باستانی پاریزی ضمن برشماردن این نکته که جاده ابریشم به طول یازده هزار متر از چین تا اروپا امتداد پیدا کرده است، علت #تشبیه این راه به #اژدهای_هفت_سر را توجه دادن مخاطب به هفت راه عمده ای میداند که این جاده را به هفت اقلیم جهان دوران باستان و میانه متصل کرده است:
۱. شاخه اصلی راه که یک سر آن به چین ختم میشود.
۲. شاخه راه خیبر که سر آن به پیشاور و هند خاتمه می یابد.
۳. شاخه راه سیستان و قصدار که سر آن به طیس می پیوست.
۴. شاخه راه قمادین و جیرفت که سر آن بندر هورموز بود.
۵. شاخه راه شیراز و اصطخر که سر آن به سیراف (بوشهر و طاهری) میکشید.
۶. شاخه راه موصل که سر آن در بندر ابله و بصره بود.
۷. شاخه راه مکه و مدینه و فنیقیه و شام که سر آن در باب المندب بود، و همین شاخه بود که ابرهه را واداشت تا برای تسلط بر یک رشته از هفت رشته راه ابریشم، با پیلان بسیار به مکه لشکر کشد و کعبه را تهدید کند و داستان سجیل و الم تر کیف فعل ربک باصحاب الفیل پدید آید.
*یکی از مهمترین دستاوردهای بشر که پا به جاده ابریشم گذاشته و با آن تا سرتاسر جهان جریان سفر کرده همانا هنر موسیقی است؛ هنری که از نوازش هنرمندانه دستان نوازندگان بر تارهای بافته از ابریشم پدید می آمده است:
" موسیقی هم در راه ابریشم قدم نهاده است، زیرا برای رشته تار سازهای شرقی-پیش از اختراع سیم و استفاده از آلیاژهای دقیق برای سیم های ساز، از نخ ابریشم که محکم و ظریف و خوش صدا بود استفاده میکردند، تا آن حد که اصولا به تار و هم آلات موسیقی #زهی، ترکیب ابریشم طرب به ارث میبردند "
*در کنار کالاهای متنوع تجاری در کنار خرید و فروش #برده بود که فارغ از همه ادیان و عقایدی که در بخشهای مختلف جاده ابریشم از چین و ایران تا اروپا وجود داشت و به شکلی جهانشمول مبادله میشد:
" تعجب نکنید که یکی از مبادلات بزرگ این راه، تجارت آدمیزاد یعنی بردهفروشی بود. بردگان یونانی و اسپانیایی و ارمنی و گرجی به شرق میرفت و بردگان هندی و چینی و تبتی و ترک به غرب. بازارهای بزرگ برده فروشان بلخ و بخارا گویای این نکته است. واقعا کدام کالاست که با پای خود به بازار آید و چنین سودی ببخشد؟ "
*باستانی پاریزی به سراغ ریشه های واژه ابریشم میرود تا پاسخ به سوال خود یعنی علت نامگذاری این راه عمده تجاری را در زبان شناسی جستجو کند:
" در زبان فرس قدیم کلمه ابریشم دیده نشده، اما وقتی صحبت شلوارهای گلدوزی رنگارنگ و زربافت، زمان ماد و هخامنشی میشود، میتوان تصور کرد که پارچه ابریشمی در میان آنها بوده باشد. ما در زبان های پهلوی به کلمه لاه، به معنی ابریشم خام برمیخوریم، هم امروز در بیرجند، ابریشم را به لهجه بیرجندی لاس گویند، اما نباید انکار کرد که حتی تا بعد از اسلام هم، پارچه ابریشمی چینی در ایران جائی برای خود داشته ".
- در این مسیر ارتباط واژگان کشمیر، کیثر، کیج، قیز و قز و نیزه قصدار نیز با ابریشم و تجارت آن مورد توجه و بررسی قرار میدهد.
*مساله حفظ امنیت راهها یکی از کلیدی ترین موضوعاتی که در کتاب اژدهای هفت سر مورد بررسی قرار میگیرد:
" مسئولیت تامین کاروانهای این راه، از جیحون به این طرف طی قرنها و سالها به عهده قبایل و حکام ایرانی بوده است، و به همین دلیل در طول راههای اصلی، تقریبا هر شش یا چهار فرسنگ راه (بیست و پنج تا سی کلیومتر) یک کاروانسرا میبینیم، که این کاروانسراها اغلب سابقه قدمت دارند، یا بر آثار کاروانسرای پیشین بنا شده اند "
*راه ابریشم تنها مرکز تبادل کالا و اقلام تجاری نبوده است و با آن اندیشه و فرهنگ از نقطه ای به نقطه دیگر منتقل میشده است. البته برخورد اندیشه ها همواره با گفتگو و تبادل اندیشه همراه نبوده و گاه جنگهای بسیاری از دل آن برخاسته است:
"" و در واقع مرز اصلی طرفین متخاصم بود: در طرف راست و شرق این جاده عقاید اهل سنت و خصوصا حنفیان، و در طرف غرب و چپ آن عقاید روافض و شیعیان و بالاخره باطنیان و ملاحده و قرامطه، شاخص اصلی افکار عمومی و معیار قطعی جنگها و جدال ها بود- جنگهائی که باید آن را جنگهای "حی علی خیرالعمل" نام گذاشت. هر یک از دولتهای کوچک و بزرگ هر چه بیشتر کوشش داشتند که نقاط اتکای بیشتری از این راه عظیم بدست آورند "".
*حمله مغول به ایران از جمله موضوعاتی است که باستانی پاریزی با تکیه بر اهمیت اقتصادی جاده ابریشم مورد بررسی قرار میدهد. بر این اساس باستانی معتقد است که انگیزه چنگیز برای حمله به ایران پیش از هر چیز تسلط بر تمام بخشهای جاده ابریشم از چین تا ایران و چه بسا تا اروپا بوده است:
" به گمان من عامل بزرگ حمله مغول، بازگشایی راه ابریشم بوده است. چنان می نماید که سلطان محمد خوارزمشاه با کشتن سیصد تاجر شرق دوردست، ضبط کالای آنها، بزرگترین اشتباه را مرتکب شد. چین و مغولستان آشفتگی را که سرمایه اصلی آنها را از میان میبرد برنتافتند... چنان مینماید که سقوط خوارزمشاه، باز هم تکلیف را تعیین نکرد، زیرا هنوز اسماعیلیه بر قلعه های این راه تسلط داشتند و هیچ کاروانی از آن جاده ها عبور نمیکرد، مگر آن که مورد دستبرد فدائیان اسماعیلی قرار میگرفت. بهانه اصلی به دست ثروتمندان و روحانیون شهرها افتاده بود که از سپاه مغول برای تعیین تکلیف اسماعیلیه دعوت کنند، و بالنتیجه سی سال بعد از نخستین موج حمله مغول، موج دوم آن به سرداری هلاکوخان صرفا به قصد قلع و قمع اسماعیلیه از جیحون گذشت... سپاه مغول در تمام طول راه ابریشم، از اترار تا انطاکیه عنان بازنگرفت. قلعه های بزرگ "استراتژیکی-اقتصادی" طول راه ابریشم، از غزه و حلب و همدان و الموت و طبرک و مهماندوست و رباط شرف و اختیارالدین و دنباله آن، کلا پایگاه سپاه مغول شد، و به عقیده من، همه اینها برای این صورت گرفت، که کاروانهای ابریشم، در کمال اطمینان بتوانند از دیوار چین بار گیرند و در ساحل اسکندون بار بیاندازند ".
*با تشکیل حکومت صفوی دور تازه ای در حیات اقتصادی ایران آغاز شد. تلاش شاه عباس برای تولید ابریشم در ایران و ارسال آن به اروپا از مسیری متفاوت از راه عثمانی که رقیب اصلی حکومت صفوی به شمار میرفت، زمینه ارتباط ایران و اروپا را به شکل گسترده باز کرد:
" داستان رقابت تجار پرتغالی و انگلیسی و هلندی و سایر کشورهای اروپایی در تمام روزگار صفویه (۱۵۰۱ الی ۱۷۲۳ میلادی)، بر اساس همین، سیاست تجارتی به میان آمد و جنگهای طولانی دولت عثمانی و صفویه خصوصا شاه عباس بزرگ در مورد گرجستان و قفقاز و جنگهای طولانی آن سامان، صرفا برای پیدا کردن یک راه سوم بود. در جنوب البته بندرعباس سالی ده هزار عدل ابریشم به دولت انگلیس تحویل میداد ".
*شکوه اقتصادی ایران در دوران صفوی و تسلط آنها بر بخشهای مهمی از جاده ابریشم با روی کارآمدن سلطان حسین به سراشیب سقوط می افتد و هیچ یک از اقدامات نادر از جمله کشورگشایی ها و حملات پی در پی وی به هند در مسیر رونق دوباره جاده ابریشم قرار نمیگیرد:
" مساله تجارت راه ابریشم را در عصر نادری باید فراموش کرد، چه تمام ده بیست سال از نیمه قرن دوازدهم هجری به زد و خورد و ناامنی گذشته است و هر چند نادر، کل راه ابریشم را از ماورالنهر تا بغداد، و کل راه ادویه را از راه دهلی تا هرات و کرمان و شیراز و بصره با قدم اسبهای خود پیموده بود، اما هر چه آورد جواهرات غارتی بود، و یک شاهی از پول کالای ابریشم را در این ایام در جیب کسی سراغ نداریم ".
*نویسنده در کنار تمام دستاوردهای جاده زرخیر ابریشم به سرنوشت حکومتهایی اشاره میکند که در این مسیر شکل گرفته است:
" شروع دولتها به همت سربازان و سرداران کرباس پوش و زره بند و شمشیرزن است، و سقوط دولتها در پرتو شمع های کافوری و مجالس بزم مشک و عنبرآلود مردان و زنان ابریشمین پوش، و همین جاست که اثر ابریشم را- من غیر مستقیم- در سقوط دولتها توان دید ".
- این تفسیر شاید برداشتی هنرمندانه و مبتنی بر محور اقتصاد از نظریه شکل گیری و از میان رفتن تمدنها باشد که #ابن_خلدون با تکیه بر مفهوم عصبیت در بررسی چرایی و چگونگی جابجایی قدرتها در جهان خلق کرده است:
" مردمانی که با کفن ابریشمین به خاک میرفتند، و یا مردانی که با بند شلوار ابریشمین کنار زنان خود می خفتند، جای خود را به کسانی میسپردند که به نان جو قناعت داشتند و نمد زین به جای بالش زیر سر می نهادند "
"" و در واقع مرز اصلی طرفین متخاصم بود: در طرف راست و شرق این جاده عقاید اهل سنت و خصوصا حنفیان، و در طرف غرب و چپ آن عقاید روافض و شیعیان و بالاخره باطنیان و ملاحده و قرامطه، شاخص اصلی افکار عمومی و معیار قطعی جنگها و جدال ها بود- جنگهائی که باید آن را جنگهای "حی علی خیرالعمل" نام گذاشت. هر یک از دولتهای کوچک و بزرگ هر چه بیشتر کوشش داشتند که نقاط اتکای بیشتری از این راه عظیم بدست آورند "".
*حمله مغول به ایران از جمله موضوعاتی است که باستانی پاریزی با تکیه بر اهمیت اقتصادی جاده ابریشم مورد بررسی قرار میدهد. بر این اساس باستانی معتقد است که انگیزه چنگیز برای حمله به ایران پیش از هر چیز تسلط بر تمام بخشهای جاده ابریشم از چین تا ایران و چه بسا تا اروپا بوده است:
" به گمان من عامل بزرگ حمله مغول، بازگشایی راه ابریشم بوده است. چنان می نماید که سلطان محمد خوارزمشاه با کشتن سیصد تاجر شرق دوردست، ضبط کالای آنها، بزرگترین اشتباه را مرتکب شد. چین و مغولستان آشفتگی را که سرمایه اصلی آنها را از میان میبرد برنتافتند... چنان مینماید که سقوط خوارزمشاه، باز هم تکلیف را تعیین نکرد، زیرا هنوز اسماعیلیه بر قلعه های این راه تسلط داشتند و هیچ کاروانی از آن جاده ها عبور نمیکرد، مگر آن که مورد دستبرد فدائیان اسماعیلی قرار میگرفت. بهانه اصلی به دست ثروتمندان و روحانیون شهرها افتاده بود که از سپاه مغول برای تعیین تکلیف اسماعیلیه دعوت کنند، و بالنتیجه سی سال بعد از نخستین موج حمله مغول، موج دوم آن به سرداری هلاکوخان صرفا به قصد قلع و قمع اسماعیلیه از جیحون گذشت... سپاه مغول در تمام طول راه ابریشم، از اترار تا انطاکیه عنان بازنگرفت. قلعه های بزرگ "استراتژیکی-اقتصادی" طول راه ابریشم، از غزه و حلب و همدان و الموت و طبرک و مهماندوست و رباط شرف و اختیارالدین و دنباله آن، کلا پایگاه سپاه مغول شد، و به عقیده من، همه اینها برای این صورت گرفت، که کاروانهای ابریشم، در کمال اطمینان بتوانند از دیوار چین بار گیرند و در ساحل اسکندون بار بیاندازند ".
*با تشکیل حکومت صفوی دور تازه ای در حیات اقتصادی ایران آغاز شد. تلاش شاه عباس برای تولید ابریشم در ایران و ارسال آن به اروپا از مسیری متفاوت از راه عثمانی که رقیب اصلی حکومت صفوی به شمار میرفت، زمینه ارتباط ایران و اروپا را به شکل گسترده باز کرد:
" داستان رقابت تجار پرتغالی و انگلیسی و هلندی و سایر کشورهای اروپایی در تمام روزگار صفویه (۱۵۰۱ الی ۱۷۲۳ میلادی)، بر اساس همین، سیاست تجارتی به میان آمد و جنگهای طولانی دولت عثمانی و صفویه خصوصا شاه عباس بزرگ در مورد گرجستان و قفقاز و جنگهای طولانی آن سامان، صرفا برای پیدا کردن یک راه سوم بود. در جنوب البته بندرعباس سالی ده هزار عدل ابریشم به دولت انگلیس تحویل میداد ".
*شکوه اقتصادی ایران در دوران صفوی و تسلط آنها بر بخشهای مهمی از جاده ابریشم با روی کارآمدن سلطان حسین به سراشیب سقوط می افتد و هیچ یک از اقدامات نادر از جمله کشورگشایی ها و حملات پی در پی وی به هند در مسیر رونق دوباره جاده ابریشم قرار نمیگیرد:
" مساله تجارت راه ابریشم را در عصر نادری باید فراموش کرد، چه تمام ده بیست سال از نیمه قرن دوازدهم هجری به زد و خورد و ناامنی گذشته است و هر چند نادر، کل راه ابریشم را از ماورالنهر تا بغداد، و کل راه ادویه را از راه دهلی تا هرات و کرمان و شیراز و بصره با قدم اسبهای خود پیموده بود، اما هر چه آورد جواهرات غارتی بود، و یک شاهی از پول کالای ابریشم را در این ایام در جیب کسی سراغ نداریم ".
*نویسنده در کنار تمام دستاوردهای جاده زرخیر ابریشم به سرنوشت حکومتهایی اشاره میکند که در این مسیر شکل گرفته است:
" شروع دولتها به همت سربازان و سرداران کرباس پوش و زره بند و شمشیرزن است، و سقوط دولتها در پرتو شمع های کافوری و مجالس بزم مشک و عنبرآلود مردان و زنان ابریشمین پوش، و همین جاست که اثر ابریشم را- من غیر مستقیم- در سقوط دولتها توان دید ".
- این تفسیر شاید برداشتی هنرمندانه و مبتنی بر محور اقتصاد از نظریه شکل گیری و از میان رفتن تمدنها باشد که #ابن_خلدون با تکیه بر مفهوم عصبیت در بررسی چرایی و چگونگی جابجایی قدرتها در جهان خلق کرده است:
" مردمانی که با کفن ابریشمین به خاک میرفتند، و یا مردانی که با بند شلوار ابریشمین کنار زنان خود می خفتند، جای خود را به کسانی میسپردند که به نان جو قناعت داشتند و نمد زین به جای بالش زیر سر می نهادند "