تمدن اسلام و عرب
نویسنده:
گوستاو لوبون
مترجم:
سید محمد تقی فخر داعی گیلانی
امتیاز دهید
مولف در بخشی از دیباچه کتاب آورده است: «تمدن اسلام و عرب را هر قدر بیشتر غور کنیم همانقدر وقایع جدیدی کشف شده و موضوع به همان اندازه صاف و روشن میشود، ما در آتیه این مطلب را ثابت میکنیم که در قرون وسطی علوم و فنون یونان و روم فقط به وسیله مسلمین در اروپا انتشار یافته تا مدت پانصد سال مدارس اروپا روی کتب و مصنفات آنان دایر بود و همانها بودند که اروپا را علما و عملا و نیز در اخلاق تربیت کرده داخل در طریق تمدن کردند. ما وقتی که به تحقیقات علمی و اکتشافات فنی آنان نظر میافکنیم میبینیم هیچ ملتی نیست که در این مدت قلیل زیاده از آنها ترقی کرده باشد، و از دقت در صنایع و حِرَف آنها ثابت میشود که در آن صنایع بدایعی موجود است که طرف نسبت با صنایع دیگران نیست.»
«تمدن اسلام و عرب» با شش کتاب همراه است. باب اول از کتاب اول با عنوان «سرزمین، نژاد» به توضیح جغرافیا، محصولات و ایالات و ولایات عربستان، باب دوم به مفهوم، منشا و تنوع نژاد عرب و باب پایانی به اعراب جاهلیت میپردازد.
کتاب دوم با عنوان «بنیاد تمدن اسلام و عرب» باب اول به حضرت محمد (ص) و ابتدای دولت اسلام و عرب اختصاص دارد و باب بعدی قرآن و باب سوم فتوحات اسلام است.
کتاب سوم با عنوان «خلافت اسلام» شامل هشت باب با نامهای مسلمین در شام، حکومت اسلامی در بغداد، حکومت اسلامی در ایران و هند، حکومت اسلامی در مصر، حکومت اسلامی در آفریقای شمالی، حکومت اسلامی در اندلس، حکومت اسلامی در جزیره سیسیل، ایتالی، فرانسه و محاربات بین مذهب عیسوی و اسلام است.
کتاب بعدی با عنوان «رسوم و نظامات مسلمین» در پنج باب از عرب بدوی و دهاتی، شهرنشینان عرب و اخلاق و رسوم و عادات آنان، نظامات سیاسی و اجتماعی، زنان مشرق و مذهب و اخلاق سخن میگوید.
کتاب پنجم با عنوان «تمدن» به بررسی منابع علوم و اسلوب تعلیم و تحقیق، زبان، فلسفه، ادب، تاریخ، ریاضی و هیئت، علم جغرافیا، علوم طبیعی و طریقه استعمال آن، تاریخ طبیعی، طب، سبک عربی (اسلامی)، روابط اقتصادی و تجاری با اقوام مختلفه و انتشار تمدن عرب یا اسلام در اروپا و تاثیر آن در شرق و غرب میپردازد.
در کتاب پایانی با عنوان «انحطاط تمدن» در دو باب، جانشینان عرب و تاثیر اروپاییان در مشرق و اسباب ترقی و انحطاط عرب در حالت موجوده اسلام بررسی شده است.
بیشتر
«تمدن اسلام و عرب» با شش کتاب همراه است. باب اول از کتاب اول با عنوان «سرزمین، نژاد» به توضیح جغرافیا، محصولات و ایالات و ولایات عربستان، باب دوم به مفهوم، منشا و تنوع نژاد عرب و باب پایانی به اعراب جاهلیت میپردازد.
کتاب دوم با عنوان «بنیاد تمدن اسلام و عرب» باب اول به حضرت محمد (ص) و ابتدای دولت اسلام و عرب اختصاص دارد و باب بعدی قرآن و باب سوم فتوحات اسلام است.
کتاب سوم با عنوان «خلافت اسلام» شامل هشت باب با نامهای مسلمین در شام، حکومت اسلامی در بغداد، حکومت اسلامی در ایران و هند، حکومت اسلامی در مصر، حکومت اسلامی در آفریقای شمالی، حکومت اسلامی در اندلس، حکومت اسلامی در جزیره سیسیل، ایتالی، فرانسه و محاربات بین مذهب عیسوی و اسلام است.
کتاب بعدی با عنوان «رسوم و نظامات مسلمین» در پنج باب از عرب بدوی و دهاتی، شهرنشینان عرب و اخلاق و رسوم و عادات آنان، نظامات سیاسی و اجتماعی، زنان مشرق و مذهب و اخلاق سخن میگوید.
کتاب پنجم با عنوان «تمدن» به بررسی منابع علوم و اسلوب تعلیم و تحقیق، زبان، فلسفه، ادب، تاریخ، ریاضی و هیئت، علم جغرافیا، علوم طبیعی و طریقه استعمال آن، تاریخ طبیعی، طب، سبک عربی (اسلامی)، روابط اقتصادی و تجاری با اقوام مختلفه و انتشار تمدن عرب یا اسلام در اروپا و تاثیر آن در شرق و غرب میپردازد.
در کتاب پایانی با عنوان «انحطاط تمدن» در دو باب، جانشینان عرب و تاثیر اروپاییان در مشرق و اسباب ترقی و انحطاط عرب در حالت موجوده اسلام بررسی شده است.
آپلود شده توسط:
hanieh
1396/04/18
دیدگاههای کتاب الکترونیکی تمدن اسلام و عرب
بله تازیان بعد از اسلام آمدند رسم زشت دیگرشان، همانا ازدواج با دختر 9 ساله یا بچهبازی را گشترش دادند، در زمان ساسانیان حداقل سال ازدواج برای دختر 15 + سال بود:
او باید اشونانه و پرهیزگارانه دختر دوشیزه مردنادیدهای را چون تاوانی به روان سگ آبی، به اشون مردی بدهد.
ای دادار جهان استومند! ای اشون!
چگونه دختری؟
اهوره مزدا پاسخ داد:
یکی از خواهران یا دختران نوجوان وی که از مرز پانزده سالگی گذشته و گوشواره ای در گوشها داشته باشد
اوستا ، وندیداد ، فرگرد 14 ، بند 15
البته بایستی در دید داشته باشیم که ما نمیدانیم در جامعه آن زمان قوانین ونداید که پر از قانونهای خرافی باستانی ایرانی بود چگونه انجام میشده، مثلا امروزه در بسیاری کشورهای مسیحی (Christian state) مانند انگلستان ارمنستان ازدواج میان دو همجنس مرد آزاد است با این روی در کتاب مقدس نوشته شده است، دو مرد همخوابه با یک دیگر را باید کشت! اگر تاریخشان را نداشته باشیم کتابشان را ببینیم بایستی بیندیشم همجنسگراها را می کشند؟ همچنین هرودوت گوید:
31 - به قسمی که نقل میکنند این نخستین جنایت کمبوجیه بود، پس از آن خواهر خود را که در مصر با او همسفر بود به قتل رسانید، او با خواهر خود همخوابگی داشت در حالی که خواهر او بود و با او از یک پدر و مادر هم بود. و اما چنین است چگونگی ازدواج او با خواهر خود زیرا تا این زمان هرگز این رسم بین پارسها وجود نداشت که خواهر خود را به زنی بگیرند. کمبوجیه عاشق یکی دیگر از خواهران خود شده بود و میل داشت با وی نزدیک شود ولی چون نقشه او بر خلاف عادات و رسوم وقت بود قضاتِ شاهی را به حضور طلبید و از آنها سوال کرد که آیا قانونی وجود دارد که ازدواج خواهر و برادر را به رضایت شخصی اجازه دهد؟ قضات شاهی از برگزیدگان پارسها هستند اینان مقام خود را تا زمان مرگ حفظ میکنند مگر در موردی که مرتکب قضاوت نادرست گردند، این دعاوی را رسیدگی و قوانین ملی را تفسیر می کنند و همه امور از زیر دست آنها میگذرد، آنان به سوال کمبوجیه جوابی دادند که نه بر خلاف حقیقت بود و نه برای آنها خطری ایجاد می کرد آنها پاسخ دادند: هیچ قانونی سراغ ندارند که ازدواج خواهر و برادر را اجازه دهد ولی اضافه کردند که قانون دیگری وجود دارند که به موجب آن پادشاه پارس میتواند به هر عملی که مایل است دست زند، بدین ترتیب بی آن که از ترس کمبوجیه قانونی را ملغی کنند رعایت کامل آن را برای حفظ جان خود لازم ندانستند و توانستند قانون دیگری بیابند به حال پادشاه که مایل به ازدواج با خواهران خود بود مساعد باشد ... (تاریخ هرودوت، پوشینه 3، رویه 134)
همانگونه که بینی در میان پارسیان وارون برخی دیگر از مردم، رسم نبوده است ;-) در معدود مواردی رخ داده که پیر برایان دلیل آن را سیاسی میداند زیرا هخامنشیان علاقهای به نزدیک شدن به دیگر خانوادگان نداشتند. تو هنوز منبعی از طبری برای سخنت ندادی باسوادخان، با این روی در زمان ساسانی خوئیتوک: خوئیت (خودی، خویش) + وک (پیوند، ازدواج) بود که به معنی همان ازدواج با عموزادگان، خالهزادگان، عمهزادگان با داییزادگان بود، برخی از منحرفان هم مانند شریعتی تازیپرست با توجه به این نام آغاز به سخنان نامربوط درباره ایرانیان در زمان ساسانیان کردند که یک بعثی هم مانند تو هم دارد اینجا قرقره اش میکند. سفارش کنم مقاله "افسانه ازدواج با محارم در ایران باستان" نوشته شاهپور شهبازی را بخوانید (هم تو، هم ساندیسخور) تا از بیسوادی دربیایید. راستی ما تا آنجایی که دیدیم تازیان وارون بر دیگر مسلمانان همسایه شان مانند ایرانیان و ترکان که چند زنی را بد میشمرند، چندتاچندتا زن دارند، چندتا مادر داری شاپری جون؟ :)) :)) :))
بدوی (Bedouin) گرامی، آن کتاب را اگر بخوانی، می بینی می گوید در میان همه :D آخر اگر در ایران ساسانی پیشرفته بود، نسل ایرانیان باقی نمی مانست. این دروغهایی است که تازیان در کتابهای فقهی شان با توجه به دروغ های یونانیان درآوردند.
کاش صفحه اش را بدهند، ولی من یک سند از همین کار میان عربهای عربستان که در چندین قرن پیامبر اسلام، از کتاب استرابو درباره آنان دارم:
"دارایی میان تمام افراد خانواده مشترک هست. یک زن همسر همه است هر کس که زودتر وارد خانه شود با او هم بستر می شود اما نخست چوب دست خود را در برابر در میگذارد زیرا مردان رسم دارند که چوب دست داشته باشند اما زن باید شب را با کهن سال ترین برادر به سر برد و بنابراین تمام کودکان که برادرند با مادران خود نیز همبستر میشوند. مجازات زناکار مرگ است اما فقط شخصی که از خانواده دیگری است زناکار دانسته میشود. یکی از دختران شاه که زیبا بود ۱۵ برادر داشت که همه شیفته و واله آن دختر بودند. دختر که جانش از مراجعت مکرر برادران به لب رسیده بود این چنین چارهجویی کرد چوبدستهایی همانند چوبدستهای آنان فراهم کرد چون یکی از آنان از نزد او میرفت چوبدستی همانند چوبدستی او در برابر در مینهاد اما یک بار که تمام برادران در بازار همراه یکدیگر بودند یکی از آنان به خانه رفت و چون چوبدستی در برابر خانه دید نتیجه گرفت که کسی نزد خواهرش است چون میدانست تمام برادرانش در بازارند یقین کرد که مهمان خواهرش زناکار است. اما چون نزد پدرش دوید او را به خانه آورد و معلوم شد تهمت نابجا به خواهر خود زده است. "جغرافیای استرابو، برگردان، همایون صنعتی زاده، رویه 392"
البته از این گونه کارها باز هم دارند، مانند آن که روی سکه های مالیخوس [مالک] دوم، امیر پالیمرایی (Malchus II of Palmyra) ملکه گملیت [جمیله] را خواهر خود خوانده است. البته امیدوارم نسل عربها در آن بیابان این گونه رشد پیدا نکرده باشد.[/quote]بله قبل از اسلام برخی قبایل عرب این کارو میکردن ولی ازدواج با محارم ایران پیشرفته ساسانی کاملا رایج بود.
کاش صفحه اش را بدهند، ولی من یک سند از همین کار میان عربهای عربستان که در چندین قرن پیش از پیامبر اسلام، از کتاب استرابو درباره آنان دارم:
"دارایی میان تمام افراد خانواده مشترک هست. یک زن همسر همه است هر کس که زودتر وارد خانه شود با او هم بستر می شود اما نخست چوب دست خود را در برابر در میگذارد زیرا مردان رسم دارند که چوب دست داشته باشند اما زن باید شب را با کهن سال ترین برادر به سر برد و بنابراین تمام کودکان که برادرند با مادران خود نیز همبستر میشوند. مجازات زناکار مرگ است اما فقط شخصی که از خانواده دیگری است زناکار دانسته میشود. یکی از دختران شاه که زیبا بود ۱۵ برادر داشت که همه شیفته و واله آن دختر بودند. دختر که جانش از مراجعت مکرر برادران به لب رسیده بود این چنین چارهجویی کرد چوبدستهایی همانند چوبدستهای آنان فراهم کرد چون یکی از آنان از نزد او میرفت چوبدستی همانند چوبدستی او در برابر در مینهاد اما یک بار که تمام برادران در بازار همراه یکدیگر بودند یکی از آنان به خانه رفت و چون چوبدستی در برابر خانه دید نتیجه گرفت که کسی نزد خواهرش است چون میدانست تمام برادرانش در بازارند یقین کرد که مهمان خواهرش زناکار است. اما چون نزد پدرش دوید او را به خانه آورد و معلوم شد تهمت نابجا به خواهر خود زده است. "جغرافیای استرابو، برگردان: همایون صنعتی زاده، رویه 392"
البته امیدوارم نسل عربها در آن بیابان این گونه رشد پیدا نکرده باشد. از این گونه کارها باز هم دارند، مانند آن که روی سکه های مالیخوس [مالک] دوم، امیر پالیمرایی (Malchus II of Palmyra) ملکه گملیت [جمیله] را خواهر خود خوانده است.