تاملات در فلسفه اولی
نویسنده:
رنه دکارت
مترجم:
احمد احمدی
امتیاز دهید
تأملات در فلسفهٔ اولیٰ (به لاتین: Meditationes de prima philosophia, in qua Dei existentia et animæ immortalitas demonstratur) نام کتابی از رنه دکارت است که در آن به شرح نظرات خویش راجع به وجود نفس، خدا و هستی پرداختهاست. نسخه لاتین این کتاب در سال ۱۶۴۱ و ترجمه فرانسوی آن (توسط دوک لوینز با نظارت دکارت) در سال ۱۶۴۷ منتشر گردید.
بیشتر
دیدگاههای کتاب الکترونیکی تاملات در فلسفه اولی
و متوجه شدم که ساختار اندیشه من که تماما بر مبنای این عقاید نادرست شکل گرفته بود تا چه اندازه غیر قابل اعتماد بود .
بنابراین فهمیدم اگر قصد داشته باشم در علوم به نتایج مستحکم و ماندگار دست یابم
باید یک بار خود را برای همیشه از قید تمامی آرائی که قبلا پذیرفته ام رها سازم و کار خود را از مبنایی کاملا جدید آغاز کنم.
رنه_دکارت
از کتاب " تأملات در فلسفه اولی "
🔶رنه دِکارْت زادهٔ ۱۱ فروردین ۹۷۵خ فرانسه
درگذشتهٔ ۲۳ بهمن ۱۰۲۸خ سوئد
ریاضیدان و فیلسوف معروف عصر روشنگری
🔸فلسفهٔ دکارتی
دکارت را از بنیانگذاران فلسفهٔ جدید میدانند.
او نخستین فیلسوف پس ازسدههای میانه است که به همراه اسپینوزا و گوتفرید لایبنیتز به مکتب خردگرایی تعلق دارند؛
«به آنچه حواس انسان ارائه میدهند نمیتوان اطمینان کامل داشت، بلکه تنها از راه عقل است که شناخت حقیقی و یقینآور صورت میگیرد.»
🔶شک
🔸شک دکارتی بنای فلسفه دکارت و در نوع نگرش فلاسفه و تحول در رنسانس مؤثر بودهاست.
دکارت تلاش کرده موارد زیر را به اثبات برساند:
🔸وجود خود یا خودآگاهی
🔸وجود جهان خارج
🔸وجود صانع یا خداوند
(اندیشمندانی، از جمله مطهری، ابراهیمی دینانی و عابدینی، نقدهایی بر این شک دکارت وارد نمودهاند.)
🔸وجود خود یا خودآگاهی
دکارت در ابتدا برای دستیابی به معرفت یقینی،از خود پرسید:
آیا اصل بنیادینی وجود دارد تا بتوانیم تمام دانش و فلسفه را بر آن بنا کنیم و نتوان در آن شک کرد؟
راهی که برای این مقصود به نظر دکارت میرسید، این بود که به همه چیز شک کند.
(اعم از محسوسات و معقولات و شنیدهها)
او این شک را به همه چیز تسری داد؛
و گفت:
از کجا معلوم که من در خواب نباشم؟
شاید اینطور که من حس میکنم یا فکر مینمایم یا به من گفتهاند، نباشد و همه اینها مانند آنچه در عالم خواب بر من حاضر میشود،
خیالات محض باشد.
شاید شیطانِ پلیدی در حال فریب دادن من است و جهان را به این صورت برای من نمایش میدهد؟
سرانجام به اصل تردید ناپذیری که به دنبالش بود، رسید:
من میتوانم در همه چیز شک کنم،
اما در این واقعیت که شک میکنم،
نمیتوانم تردیدی داشته باشم؛
بنابراین شک کردن من امری است یقینی؛
پس کسی هستم که میاندیشم.
دکارت این اصل را به این صورت بیان کرد:
میاندیشم، پس هستم.
(اصل کوگیتو) دکارت پس از ۱۳ سال به هدف خود رسیده بود و فلسفهاش را بر اساس همین اصل بنیادین بنا کرد.
🔸وجود جهان خارج
دکارت بقیه فلسفهاش را بر پایهٔ این اصل،
یعنی وجود خود بنا کرد.
او گفت:
من در عالم خارج اموری را ادراک میکنم که مادی نیستند و بنا بر این با عقل ادراک شدهاند نه با حس؛
مانند امتداد (عرض، طول و عمق).
هر شئ مادی امتداد دارد.
چنین صفاتی که با عقل ادراک میشوند،
به اندازه این واقعیت که من وجود دارم،
روشن و بدیهی هستند.
پس این امور هم یقینی هستند.
🔸در ادامه دکارت در اثبات اینکه جهان خارج وجود دارد و خواب و خیال نیست،
از تصور موجود کامل یعنی خدا کمک میگیرد.
به این صورت که:
وقتی عقل چیزی را بهطور واضح و متمایز شناخت،
این شناخت باید ضرورتاً درست باشد؛
چرا که خداوند مرا فریب نمیدهد و روا نمیدارد که من دربارهٔ جهان و چیستی آن فریب بخورم.
فریبکاری از عجز و نقص سرچشمه میگیرد.
بنابراین هرچه را با عقل خود درک کنیم،
صحیح است و یکی از اموری را که با عقل مییابیم،
وجود واقعی جهان خارج میباشد.
بهطور خلاصه تمام تصورات در انسان باید معلول چیزی در خارج باشد.
پس جهان خارج به عنوان علت تصورات، اثبات میشود.
🔸ترس دکارت از دینداران روزگارش
دکارت مورد نفرت شدید مسیحیان و فیلسوفان مسیحی زمان خود بود زیرا:
جریان فلسفی در تمام سرزمینها بسته و کاملاً مشخص بود.
هدف فلسفه خواه اسلامی،
یهودی یا مسیحی اثبات اصول از قبل تعیین شده بود
مثل اثبات وجود خدا یا معاد.
فقط در تاریخ روشها تغییر میکرد.
بنا بر اصلی نانوشته در تمام فلسفههای دینی تفکر آزاد و شک کردن ممنوع بود یا بهشدت کراهت داشت.
گرچه هیچ یک اقرار نمیکردند، که ما فکر را محدود فرض میکنیم مانند فلسفه مدرسی درمسیحیت
یا فلسفه اشراق در اسلام
زیرا این فرض آشکارا جزماندیشانه بود و تأثیری منفی بر فیلسوفان بعدی میگذاشت.
دکارت برای نخستین بار به همه چیز شک افراطی کرد،
از جمله مستقیماً به دانش پیشینیان و مسیحیت و خدا و این نوع فکر برای نخستین بار در جهان مسیحیت اتفاق افتاد
🔶دکارت برای پیشگیری از دردسر اقدامات زیادی انجام داد:
🔸پس از محاکمهٔ گالیله در ۱۰۱۱خ بسیار ترسید و کتاب عالم که در آن به فلسفه و از جمله فرضیهٔ زمین مرکزی اشاره کرده بودرا منتشر نکرد.
🔸چهار سال بعد کتاب مشهور گفتار در روش درست بهکاربردن عقل را منتشر کرد که در نهایت محافظهکاری نوشته شد.
جمله فرضیهٔ زمین مرکزی اشاره کرده بود و تکمیل هم شده یود را منتشر نکرد.
🔸او در عوض چهار سال بعد کتاب مشهور گفتار در روش درست بهکاربردن عقل را منتشر کرد که در نهایت محافظهکاری نوشته شد.
🔸دکارت بارها سعی کرده عقلانیت را به نفع الهیات معتدل کند مثل اثبات وجود خدا در فلسفه دکارت.
🔸از احتیاطهای دکارت می توان استباط نمود که احوال مردم آن زمان چگونه بوده و کسی که میخواستهاست با استقلال فکر سخن گوید چه مشکلاتی در پیش داشتهاست