داور و عدلیه
نویسنده:
باقر عاقلی
امتیاز دهید
از میان سه وزیر مقتدر پهلوی ـ نصرتالدوله فیروز، عبدالحسین تیمورتاش و علیاکبر داور ـ اگرچه هر سه در دگردیسی ایران نوین نقش تعیین کنندهای ایفا نمودند، اما هر سه نیز در مسیر قدرت جان باختند.
بیتردید یکی از قدرتمندترین مردان عصر رضاشاهی که در سیر تحولات جامعه آن روز نقش عمده و جایگاه تعیین کنندهای داشت، علیاکبر داور بود.
مردی که فراتر از خطوط میانهروی حرکت میکرد، اما هرگز در صفوف ممتاز نزدیکان پهلوی اول، در جاده پرترافیک رادیکالیزه شدن عرصه سیاست شتابی به خود راه نداد. او دانشآموخته دارالفنون بود و در ۲۲ سالگی شاهد جنبش مشروطهخواهی ایرانیان شد. پدری بسیار متدین و ملایم داشت که در تربیت فرزند خود از هیچ فداکاری دریغ نمینمود.
نویسنده جوان روزنامه «شرق» بعدها در ژنو به تاسیس «حزب ملی ایران» همت گمارد تا عدهای از رجال ایرانی از جمله داوود پیرنیا، اسدالله ملکزاده، دکتر محمود افشار یزدی، پل کتانچیخان و ابوالحسن حکیمی را دور خود جمع کند.
او به تاسی از سیدحسن تقیزاده کمیتهای در لوزان سوئیس تشکیل داد و به همین جهت با کمیته برلن ارتباط تنگاتنگی برقرار کرده بود، حتی نام خود را ـ علیاکبر خازن ـ به انتخاب سیدحسن تقیزاده در برلن به علیاکبر داور تغییر داد.
عضو سابق اتحادیه دانشجویان ایرانی در لوزان، بلافاصله پس از کودتای ۱۲۹۹ به ایران بر میگردد.
نخست در وزارت معارف مشغول کار میشود و سپس در مجلس چهارم شرکت میکند و حزب رادیکال را تاسیس مینماید و روزنامه «مرد آزاد» را منتشر میسازد. او به زودی به اتفاق تیمورتاش و تدین از همراهان سردار سپه میشوند و کمی بعد ایدئولوژی آنها به «ناسیونالیسم و تاسیس یک دولت تجددگرا و متمرکز» تمایل پیدا میکند.
داور معتقد بود که برای هرگونه تحول و تغییر باید اولویت «مطلق اقتصاد» را پذیرفت، با وجود فقر نمیتوان آدم شد و اصلاح سیاسی و اداری وسمه بر ابروی کور است. بهبودی اوضاع ایران در وهله اول ارتباطی با جهل ندارد و با ترقی معارف مملکت اصلاح نخواهد شد.
شاید اولین بار علیاکبر داور در مسند یک رجل سیاسی وقتی دست به یک کار متهورانه در وزارت عدلیه زد عدهای از رجال هم سلک او وسعت نظر و طبیعت واقعی او را شناختند. او یک ماهی وزارت عدلیه را تعطیل کرد و کارمندان فاسد و رشوهخوار را از دایره اختیارات عدلیه دور ساخت.
اما چند سال بعد رفتار جسورانهتری از او سر زد. این بار داور در دومین سال وزارت خود در مالیه به خدمت ۳۱ نفر از مستخدمین بلژیکی خاتمه داد و به جای آنان از جوانان تحصیلکرده ایران استفاده کرد.
استخدام مستشاران بلژیکی برای گمرک ایران از دوره سلطنت مظفرالدین شاه آغاز شد و اولین رییس بلژیکی گمرک ایران مسیو نوز نام داشت که بعدها مقام وزارت گمرکات ایران را گرفت و اختیار درآمد گمرک ایران با آنها بود.
علیاکبر داور در همان سالهای نخست وزارت این ایده را دنبال میکرد که قبایل، عشیره، دستهها و گروهها چندان در معادلات سیاسی کارساز نیستند بلکه نوع تربیت سیاسی ـ اجتماعی افراد است که دایره معادلات و فرضیات سیاسی ایران به نفع یا زیان جامعه تغییر خواهد داد.
روزی خود او به علی وکیلی ـ رییس شرکتهای مرکزی کشورـگفته بود: «من هم کاملا به این موضوع اعتقاد دارم، اما گرفتاری اینجا است چون تاکنون در ایران کاری انجام نشده مردم آشنا به کارهای اساسی نیستند و تشکیلاتی وجود ندارد. یکی از وظایف دولت یاد دادن به مردم است.
فکر و قصد من این است که دولت شروع کند و عملا فوائد و چگونگی کارها را به مردم نشان بدهد و بعدا به تدریج هر رشتهای را به خود مردم واگذار نماید. در تشکیل شرکت پنبه و پشم و پوست نیز نیت من این بود که کار را به مردم واگذار نمایم.
به همین جهت هم سهام آن را در اختیار مردم گذاشتم و اصل بهای سهام را با صدی دوازده سود سالانه توسط بانک کشاورزی در مقابل خریداران تضمین کردم. میخواستم این رشتهها را خود مردم به دست گیرند و تعهدات خارجی دولت را انجام دهند.
اگر داور از فرصت مناسبی برخوردار بود در اجرای طرح اقتصاد متمرکز خود به نتیجه مناسبی دست مییافت. بنا به نظر کارشناسان توسعه هر برنامه توسعهای تقریبا ربع قرن به طول خواهد انجامید تا به نتیجه متقنی دست یابد حال آنکه دوران اقتدار مدیریتی داور بر عرصه اقتصاد کمتر از ۴ سال به طول انجامید...
داور نیم قرن زیست و شاید همه مراتبی که در طی این ۵۰ سال طی نمود هیچ کدام به قدر و منزلت آدابدانی، جسارت و جاهطلبی او شهرت نیافت. خصلت و ویژگیهایی که به مزاج رضاشاه خوش نیامد و همین ناقوس مرگ را برای او به صدا در آورد.
علیاکبر داور پیش از آنکه به فرجام عبدالحسین تیمورتاش وزیر دربار رضا شاه گرفتار شود در ۲۱ بهمن ۱۳۱۵ در منزل شخصی خود در تجریش خودکشی کرد.
بیشتر
بیتردید یکی از قدرتمندترین مردان عصر رضاشاهی که در سیر تحولات جامعه آن روز نقش عمده و جایگاه تعیین کنندهای داشت، علیاکبر داور بود.
مردی که فراتر از خطوط میانهروی حرکت میکرد، اما هرگز در صفوف ممتاز نزدیکان پهلوی اول، در جاده پرترافیک رادیکالیزه شدن عرصه سیاست شتابی به خود راه نداد. او دانشآموخته دارالفنون بود و در ۲۲ سالگی شاهد جنبش مشروطهخواهی ایرانیان شد. پدری بسیار متدین و ملایم داشت که در تربیت فرزند خود از هیچ فداکاری دریغ نمینمود.
نویسنده جوان روزنامه «شرق» بعدها در ژنو به تاسیس «حزب ملی ایران» همت گمارد تا عدهای از رجال ایرانی از جمله داوود پیرنیا، اسدالله ملکزاده، دکتر محمود افشار یزدی، پل کتانچیخان و ابوالحسن حکیمی را دور خود جمع کند.
او به تاسی از سیدحسن تقیزاده کمیتهای در لوزان سوئیس تشکیل داد و به همین جهت با کمیته برلن ارتباط تنگاتنگی برقرار کرده بود، حتی نام خود را ـ علیاکبر خازن ـ به انتخاب سیدحسن تقیزاده در برلن به علیاکبر داور تغییر داد.
عضو سابق اتحادیه دانشجویان ایرانی در لوزان، بلافاصله پس از کودتای ۱۲۹۹ به ایران بر میگردد.
نخست در وزارت معارف مشغول کار میشود و سپس در مجلس چهارم شرکت میکند و حزب رادیکال را تاسیس مینماید و روزنامه «مرد آزاد» را منتشر میسازد. او به زودی به اتفاق تیمورتاش و تدین از همراهان سردار سپه میشوند و کمی بعد ایدئولوژی آنها به «ناسیونالیسم و تاسیس یک دولت تجددگرا و متمرکز» تمایل پیدا میکند.
داور معتقد بود که برای هرگونه تحول و تغییر باید اولویت «مطلق اقتصاد» را پذیرفت، با وجود فقر نمیتوان آدم شد و اصلاح سیاسی و اداری وسمه بر ابروی کور است. بهبودی اوضاع ایران در وهله اول ارتباطی با جهل ندارد و با ترقی معارف مملکت اصلاح نخواهد شد.
شاید اولین بار علیاکبر داور در مسند یک رجل سیاسی وقتی دست به یک کار متهورانه در وزارت عدلیه زد عدهای از رجال هم سلک او وسعت نظر و طبیعت واقعی او را شناختند. او یک ماهی وزارت عدلیه را تعطیل کرد و کارمندان فاسد و رشوهخوار را از دایره اختیارات عدلیه دور ساخت.
اما چند سال بعد رفتار جسورانهتری از او سر زد. این بار داور در دومین سال وزارت خود در مالیه به خدمت ۳۱ نفر از مستخدمین بلژیکی خاتمه داد و به جای آنان از جوانان تحصیلکرده ایران استفاده کرد.
استخدام مستشاران بلژیکی برای گمرک ایران از دوره سلطنت مظفرالدین شاه آغاز شد و اولین رییس بلژیکی گمرک ایران مسیو نوز نام داشت که بعدها مقام وزارت گمرکات ایران را گرفت و اختیار درآمد گمرک ایران با آنها بود.
علیاکبر داور در همان سالهای نخست وزارت این ایده را دنبال میکرد که قبایل، عشیره، دستهها و گروهها چندان در معادلات سیاسی کارساز نیستند بلکه نوع تربیت سیاسی ـ اجتماعی افراد است که دایره معادلات و فرضیات سیاسی ایران به نفع یا زیان جامعه تغییر خواهد داد.
روزی خود او به علی وکیلی ـ رییس شرکتهای مرکزی کشورـگفته بود: «من هم کاملا به این موضوع اعتقاد دارم، اما گرفتاری اینجا است چون تاکنون در ایران کاری انجام نشده مردم آشنا به کارهای اساسی نیستند و تشکیلاتی وجود ندارد. یکی از وظایف دولت یاد دادن به مردم است.
فکر و قصد من این است که دولت شروع کند و عملا فوائد و چگونگی کارها را به مردم نشان بدهد و بعدا به تدریج هر رشتهای را به خود مردم واگذار نماید. در تشکیل شرکت پنبه و پشم و پوست نیز نیت من این بود که کار را به مردم واگذار نمایم.
به همین جهت هم سهام آن را در اختیار مردم گذاشتم و اصل بهای سهام را با صدی دوازده سود سالانه توسط بانک کشاورزی در مقابل خریداران تضمین کردم. میخواستم این رشتهها را خود مردم به دست گیرند و تعهدات خارجی دولت را انجام دهند.
اگر داور از فرصت مناسبی برخوردار بود در اجرای طرح اقتصاد متمرکز خود به نتیجه مناسبی دست مییافت. بنا به نظر کارشناسان توسعه هر برنامه توسعهای تقریبا ربع قرن به طول خواهد انجامید تا به نتیجه متقنی دست یابد حال آنکه دوران اقتدار مدیریتی داور بر عرصه اقتصاد کمتر از ۴ سال به طول انجامید...
داور نیم قرن زیست و شاید همه مراتبی که در طی این ۵۰ سال طی نمود هیچ کدام به قدر و منزلت آدابدانی، جسارت و جاهطلبی او شهرت نیافت. خصلت و ویژگیهایی که به مزاج رضاشاه خوش نیامد و همین ناقوس مرگ را برای او به صدا در آورد.
علیاکبر داور پیش از آنکه به فرجام عبدالحسین تیمورتاش وزیر دربار رضا شاه گرفتار شود در ۲۱ بهمن ۱۳۱۵ در منزل شخصی خود در تجریش خودکشی کرد.
آپلود شده توسط:
kaydan
1395/12/20
دیدگاههای کتاب الکترونیکی داور و عدلیه
جناب بهرام خوشبختانه کتاب دارای کیفیت خوبی هست، فقط باید فرصت برای اسکن کردنش فراهم بشه، چاپ اول 1361 انتشارات آبان(این انتشارات احتمالا دیگه فعالیتی نداره)
جلد1- یادداشتهای دکتر غنی، شرح ماجرای تولد، اوضاع خانوادگی،اوضاع شهر سبزوار،تحصیلات تهران و بیروت و بازگشت به سبزوار.
جلد2- یاداشتهای روزانه سفر اوست به آمریکا در سالهای 1324-1326.
جلد3- یاداشتهای روزانه ماموریت سفارت او در ترکیه از15 دی 1327 تا 13 آبان1328.
جلد4- یاداشتهای پراکنده که اغلب موضوعات ادبی وتاریخی و نقل اشعار سعدی و حافظ و دیگران که در دوماه مرداد و تیر 1323 نوشته شده.
جلد5- نامه های کمال الملک غفاری و محمد قزوینی است به دکتر غنی.
جلد6- تطبیق ترجمه گرترودبل از برخی از اشعار حافظ با متن اصلی.
جلد7- صورت تلگرافها و گزارشهایی است که او در مدت ماموریت سفارت مصر به تهران فرستاده است.
این مجموعه 7 جلدی در لندن توسط دکتر سیروس غنی،پسر دکتر قاسم غنی برای اولین بار منتشر گردید و این چاپ به کوشش علی دهباشی در 1361 در تهران توسط انتشارت آبان منتشر گردید.
این کتاب یکبار نیز به قلم استاد باستان پاریزی توسط نشر علمی نیز چاپ و منتشر گردیده.
در دوره دیگر توسط پسر ایشان سیروس غنی در سال 67 توسط انتشارات زوار در 7 جلد بچاپ رسید.
خاطرات قاسم غنی از جنبه دیگر که به طلاق فوزیه اشاره کامل دارد دارای اهمیت فراوان می باشد(لازم به اشاره است که زمان ازدواج محمد رضاشاه پهلوی در سال 1318 و سفر به مصر قاسم غنی همراه با برخی دیگر همچون حسن اسفندیارى رئیس مجلس، احمد متین دفترى وزیر دادگسترى، مظفر اعلم وزیر امور خارجه، محمدعلى مقدم مدیرکل وزارت امور خارجه شاه را در این سفر همراهی می نمودن، در آن زمان دکتر غنی عضوی از نمایندگان مجلس ملی بودند.)[/quote]
مجموعه گران قدری است.آرزو می کنم فرصتش برای شما پیش بیاید.
جناب بهرام خوشبختانه کتاب دارای کیفیت خوبی هست، فقط باید فرصت برای اسکن کردنش فراهم بشه، چاپ اول 1361 انتشارات آبان(این انتشارات احتمالا دیگه فعالیتی نداره)
جلد1- یادداشتهای دکتر غنی، شرح ماجرای تولد، اوضاع خانوادگی،اوضاع شهر سبزوار،تحصیلات تهران و بیروت و بازگشت به سبزوار.
جلد2- یاداشتهای روزانه سفر اوست به آمریکا در سالهای 1324-1326.
جلد3- یاداشتهای روزانه ماموریت سفارت او در ترکیه از15 دی 1327 تا 13 آبان1328.
جلد4- یاداشتهای پراکنده که اغلب موضوعات ادبی وتاریخی و نقل اشعار سعدی و حافظ و دیگران که در دوماه مرداد و تیر 1323 نوشته شده.
جلد5- نامه های کمال الملک غفاری و محمد قزوینی است به دکتر غنی.
جلد6- تطبیق ترجمه گرترودبل از برخی از اشعار حافظ با متن اصلی.
جلد7- صورت تلگرافها و گزارشهایی است که او در مدت ماموریت سفارت مصر به تهران فرستاده است.
این مجموعه 7 جلدی در لندن توسط دکتر سیروس غنی،پسر دکتر قاسم غنی برای اولین بار منتشر گردید و این چاپ به کوشش علی دهباشی در 1361 در تهران توسط انتشارت آبان منتشر گردید.
این کتاب یکبار نیز به قلم استاد باستان پاریزی توسط نشر علمی نیز چاپ و منتشر گردیده.
در دوره دیگر توسط پسر ایشان سیروس غنی در سال 67 توسط انتشارات زوار در 7 جلد بچاپ رسید.
خاطرات قاسم غنی از جنبه دیگر که به طلاق فوزیه اشاره کامل دارد دارای اهمیت فراوان می باشد(لازم به اشاره است که زمان ازدواج محمد رضاشاه پهلوی در سال 1318 و سفر به مصر قاسم غنی همراه با برخی دیگر همچون حسن اسفندیارى رئیس مجلس، احمد متین دفترى وزیر دادگسترى، مظفر اعلم وزیر امور خارجه، محمدعلى مقدم مدیرکل وزارت امور خارجه شاه را در این سفر همراهی می نمودن، در آن زمان دکتر غنی عضوی از نمایندگان مجلس ملی بودند.)
نظریه داور اینکه اول می باید مشکلات اقتصادی یک جامعه و ملت را برطرف کرد سپس به مسائل سیاسی پرداخت شاید در دوران او با نگاهی که جامعه ایرانی داشته امری درست می نمود ولی با مطالعه دقیقتر اقتصاددانان و سیاستمداران و مطالعه بر روی ده ها کشور جهان اعم از جهان سوم و جهان اول متوجه شدن که تا ساختار سیاسی در یک جامعه تصحیح نشود هیچ قدرت اقتصادی نخواهد توانست شرایط اجتماعی و حقوق مساوی میان شهروندان آن جامعه برقرار سازد.
اگر نگاهی ساده به کشورهای خاورمیانه و خصوصا آن دسته از کشورهای عربی(و ایران) که دارای ذخائیر عظیم نفت و گاز هستند بیندازیم و شرایط اسفبار اکثریت این جوامع را برسی نماییم خواهیم دید که مشکل اساسی این ملتها نه شرایط مطلوب اقتصادی بلکه شرایط سیاسی است، تا زمانی که ساختار سیاسی یک جوامع درست نشود، تا زمانی که نهادها و احزاب سیاسی فعالیت نکنند، تا زمانی که آزادی های مدنی و آزادی مطبوعات جهت نقد بر اعمال و سیاستهای رجال سیاسی آزاد نگردد هیچ ملتی مطلقا هیچ ملت و جامعه ای روی سعادت و خوشبختی نخواهند دید، مثال بارز آن کشور عربستان سعودی با ذخائیر عظیم نفت و گاز و تعداد بسیار کم جمعیت با وجود درآمد اقتصادی هنگفت ولی شاهد فقر در میان بخش اعظم جامعه آن هستیم، حقوق مدنی برای زنان کمترین جایگاهی در این جامعه ندارد.
فقط کافیست یکی از این کشورهای دارای ذخائیر عظیم نفت و گاز و منابع طبیعی را با کشوری همچون هلند، دانمارک، سویس، ژاپن و... مقایسه نماییم آنگاه متوجه نتیجه شرایط مطلوب سیاسی و تاثیر آن بر شرایط اقتصادی جوامعه خواهیم شد.
پ ن:
کتابی به نام چرا ملتها شکست میخورند از جمله منابع بسیار ارزشمندیست که در این زمینه در چند سال اخیر تالیف و ترجمه گردیده. در این کتاب نویسنده که خود یک اقتصاد دان بوده با مقایسه میان ده ها کشور جهان سوم و جهان اول در نهایت به این نتیجه دست یافته که شرایط سیاسی در یک جامعه تاثیر به سزایی بر شرایط و رشد اقتصادی آن جامعه دارد.
سلام دوست عزیز بله ساعد اشتباه نکنم داماد قوام السلطنه بود و مدتها سفارت در روسیه را عهده دار بود.رضای عزیز کتاب خوب برای اسکن و آپلود کردن بسیار است که احتیاج به زمان و فرصت کافی دارد.[/quote]
اره دوست عزیز ..کتاب خوب زیاده ولی متاسفانه چیزی که مهمه وقت برای اسکن کردن و قرار دادن آن و خواندن آن.
سلام دوست عزیز بله ساعد اشتباه نکنم داماد قوام السلطنه بود و مدتها سفارت در روسیه را عهده دار بود.رضای عزیز کتاب خوب برای اسکن و آپلود کردن بسیار است که احتیاج به زمان و فرصت کافی دارد.
بله دوست عزیز علی اکبر داور یکی از سیاستمداران و نخبگان عرصه سیاست و بنیانگذار عدلیه در ایران مدرن بودن، مطالعه زندگی ایشان بخشهای مهمی از تاریخ پهلوی اول را بر ما روشن می سازد،
دکتر باقر عاقلی کتابی به نام نخست وزیران ایران(از دوران مشروطه تا انقلاب 57) دارند، این کتاب 1350 صفحه می باشد که شامل بسیاری از تصاویر رجال سیاسی از دوران مشروطه تا انقلاب 57 می باشد. احتمال اینکه حجم این کتاب به دلیل تصاویر زیاد شود بسیار است ولی به هر روی در زمینه(معرفی نخست وزیران دوره مشروطه تا آخر پهلوی) میتواند اثر ارزنده ای محسوب گردد.
پ ن:
شاید بتوان تنها شخصیتی که در لحظاتی پس از مرگ بر بالین داور رسید زنده یاد دکتر قاسم غنی زاده را نام برد، دکتر غنی زاده در خاطرات خود(7جلد) به این موضوع و چگونگی مرگ داور اشاره مفصل نموده است.[/quote]
جناب kaydan اگه لطف کنید اگر کتاب خاطرات محمد ساعد مراغه ای دارید قرار دهید البته اگر امکانش هست.اقای مراغه ای دو بار نخست وزیر ایران بوده..متشکر.
بله دوست عزیز علی اکبر داور یکی از سیاستمداران و نخبگان عرصه سیاست و بنیانگذار عدلیه در ایران مدرن بودن، مطالعه زندگی ایشان بخشهای مهمی از تاریخ پهلوی اول را بر ما روشن می سازد،
دکتر باقر عاقلی کتابی به نام نخست وزیران ایران(از دوران مشروطه تا انقلاب 57) دارند، این کتاب 1350 صفحه می باشد که شامل بسیاری از تصاویر رجال سیاسی از دوران مشروطه تا انقلاب 57 می باشد. احتمال اینکه حجم این کتاب به دلیل تصاویر زیاد شود بسیار است ولی به هر روی در زمینه(معرفی نخست وزیران دوره مشروطه تا آخر پهلوی) میتواند اثر ارزنده ای محسوب گردد.
پ ن:
شاید بتوان تنها شخصیتی که در لحظاتی پس از مرگ بر بالین داور رسید زنده یاد دکتر قاسم غنی زاده را نام برد، دکتر غنی زاده در خاطرات خود(7جلد) به این موضوع و چگونگی مرگ داور اشاره مفصل نموده است.