کابوسهای روسی
نویسنده:
حسین پناهی
امتیاز دهید
نمونه شعر:
زمین میچرخد
معلق در این فضای از چهار جهت بی نهایت...
میچرخدُ نیمهی مسکونی ما را
با کفشُ کبریتُ کارت شناسایی،
به روشنی خورشید میرساند!
کوهها رنگی از طلا میگیرند،
گاوها رو به دشتها چرا میروند،
و ماهیها برای یافتن غذا
خروارها متر آب را باله میزنند!
آفتاب گردانها به جهت نور میچرخند
و مورچههای کارگر
با سبقت از همدیگر رقیبان همنوع -
لانه را به مقصد تلِ آذوقه ترک میکنند در سطح!
و من به عنوان هنرپیشهیی عمود
بارُ بندیلم را بستهام و به جنوب میروم
و به همین دلیل
همین حالا مسافر آخرین واگن قطر اکسپرس خوابم!
کجم، چون مقاومترین دیوارهی حصاری متروکه !...
بیشتر
زمین میچرخد
معلق در این فضای از چهار جهت بی نهایت...
میچرخدُ نیمهی مسکونی ما را
با کفشُ کبریتُ کارت شناسایی،
به روشنی خورشید میرساند!
کوهها رنگی از طلا میگیرند،
گاوها رو به دشتها چرا میروند،
و ماهیها برای یافتن غذا
خروارها متر آب را باله میزنند!
آفتاب گردانها به جهت نور میچرخند
و مورچههای کارگر
با سبقت از همدیگر رقیبان همنوع -
لانه را به مقصد تلِ آذوقه ترک میکنند در سطح!
و من به عنوان هنرپیشهیی عمود
بارُ بندیلم را بستهام و به جنوب میروم
و به همین دلیل
همین حالا مسافر آخرین واگن قطر اکسپرس خوابم!
کجم، چون مقاومترین دیوارهی حصاری متروکه !...
دیدگاههای کتاب الکترونیکی کابوسهای روسی