خر مرده
نویسنده:
عزیز نسین
مترجم:
اصغر دانشور
امتیاز دهید
مجموعه داستان طنز
✔️ در ابتدای کتاب می خوانیم:
خرمگس عزیز:
به طوریکه در نامه های قبلی برایت نوشته بودم، بعد از مدتها که آرزوی مردن و راحت شدن را داشتم، بالاخره یک روز جسد نیمه جان مرا به بیمارستان دولتی آوردند. دکتری که قرار بود مرا معاینه کند و جواز دفن بدهد، رو به پرستار کرده و پرسید:
- این واقعا مرده است؟
- گناهش به گردن خدمتکار. اون میگه مرده است. من نمی دانم!
دکتر عصبانی شد و گفت:
- من در کارهایم خیلی با انضباط هستم. تا موقعی که به طور قطع ندانم کسی مرده یا نه، نمی توانم جواز دفن صادر بکنم. امروزه به هیچکس چه مرده و چه زنده، نمی شود اطمینان کرد. وقتی به بیمارستان می آیند، می گویند مرده ایم. ما هم جواز دفن می دهیم ولی مرده شور میخواهد غسلشان بدهد، غلغلکشان می آید و قهقهه سر می دهند. بعضی ها هم یکدفعه از توی تابوت بلند شده، خمیازه ای کشیده و می گویند، مثل اینکه باز هم دیر موندم، زودتر باید سرکار بروم...
بیشتر
✔️ در ابتدای کتاب می خوانیم:
خرمگس عزیز:
به طوریکه در نامه های قبلی برایت نوشته بودم، بعد از مدتها که آرزوی مردن و راحت شدن را داشتم، بالاخره یک روز جسد نیمه جان مرا به بیمارستان دولتی آوردند. دکتری که قرار بود مرا معاینه کند و جواز دفن بدهد، رو به پرستار کرده و پرسید:
- این واقعا مرده است؟
- گناهش به گردن خدمتکار. اون میگه مرده است. من نمی دانم!
دکتر عصبانی شد و گفت:
- من در کارهایم خیلی با انضباط هستم. تا موقعی که به طور قطع ندانم کسی مرده یا نه، نمی توانم جواز دفن صادر بکنم. امروزه به هیچکس چه مرده و چه زنده، نمی شود اطمینان کرد. وقتی به بیمارستان می آیند، می گویند مرده ایم. ما هم جواز دفن می دهیم ولی مرده شور میخواهد غسلشان بدهد، غلغلکشان می آید و قهقهه سر می دهند. بعضی ها هم یکدفعه از توی تابوت بلند شده، خمیازه ای کشیده و می گویند، مثل اینکه باز هم دیر موندم، زودتر باید سرکار بروم...
آپلود شده توسط:
morad850
1395/10/05
دیدگاههای کتاب الکترونیکی خر مرده